آنچه جای تاسف دارد این است که ما نمیتوانیم هیچگونه تصوری از اصلاح و دگرگونی بنیادهای از بین رفته در ساختارهای اجتماعی، رفتاری و انسانی در آینده کشورمان داشته باشیم و این امر بسیار غمانگیز است
یکی از فعالیتهای این انجمن برقراری ارتباط میان هانری کُربَن و سایر علاقمندان به فلسفه اسلامی و برگزاری جلسات مذاکره متعدد درباره اصول اعتقادی شیعه با علامه طباطبایی بود. حضور هانری کُربَن در این انجمن و گرایشهای او به شیخ اشراق منجر به بحثهای کلان و زیادی درباره سهروردی و مباحث فلسفه تطبیقی مابین اندیشههای غربی و شیعی گردید. علاوه بر هانری کُربَن توسط مهدی محقق، پروفسور ایزوتسو نیز به ایران آمد و در این انجمن او و کُربَن به تدریس عرفان اسلامی با تاکید بر اندیشههای ابن عربی پرداختند. انجمن مجلهای نیز به نام"جاویدان خرد" به زبانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی منتشر میکرد. با توجه به امکاناتی که در اختیار این انجمن قرار گرفت، کلاسهای مختلفی برگزار گردید و علاقمندان زیادی را به خود جذب کرد.
در حالیکه موضوع فلسفه یک امر جهانی است، انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه فعالیتهای خود را بیشتر روی تفکر اسلامی و منطقهای متمرکز کرد و در کم کردن نفوذ و گسترش تدریس آکادمیک و علمی فلسفه در دانشگاه تهران که توسط افراد با صلاحیتی مانند محمد علی فروغی و دکتر رضازاده شفق بنیان گذاشته شده بود، موثر افتاد.
از آنجایی که انجام کارهای اندیشمندانی نظیر فروغی به مذاق کشورهای استعمارگر اروپایی خوش نمیآمد، آنها با گسیل کردن افرادی خاص با عناوین محقق و دانشگاهی و با ماموریت متوقف کردن حرکت درست فروغیها، سعی کردند با همان تز استعمار یعنی برگشت به تفکرات گذشته و زنده کردن و تدریس نمودن اینگونه اندیشهها، نه تنها ما را از اقدامات اولیه درست آموزش دانشگاهی دور کنند بلکه موجبات عدم شناخت درست از مدرنیته و توسعه جامعه رو به رشدمان را نیز فراهم سازند.
به همین دلیل است که نگارنده اعتقاد دارد آمدن افرادی نظیر هانری کُربَن و ایزوتسو و تشکیل هستههای روشنفکری توسط فردید و جمع شدن افرادی که اعتقاد به زنده کردن گذشته داشتند در گرد او نظیر حسین نصر، احسان نراقی و داریوش شایگان، بیهدف و بیغرض نبوده است. چون جامعهای که به سوی پیشرفت و ترقی میرفت ناگهان تغییر جهت داد و به سمت سنت و عقب گرد و ایستادن در مقابل غرب گرایش پیدا کرد. برای تثبیت و تایید یک چنین سنتگرایی، هانری کُربَن فرانسوی که از پایهگذاران فلسفه تطبیقی و از دشمنان مدرنیته غربی بود با هدف نقادی فلسفه مدرن غرب بر اساس فلسفه سنتی اسلامی به ایران آمد. وی اگر چه فردی با اعتقادات کاتولیک بود بعدها اعلام کرد که آشنایی با سهروردی تکلیف سرنوشت معنوی او را برای عبور از این جهان رقم زده است. کُربَن که یکی از بنیانگذاران دانشگاه سنتجان اورشلیم مستقر در پاریس بود در دانشگاه تهران استاد فلسفه شد و انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه را با پیگیری دکتر حسین نصر و برنامهریزی و مدیریت فرح پهلوی در ایران ایجاد کرد. کُربَن وابسته به حلقه اورانوس و عضو لژ فراماسونری فرانسه نیز بود. اعتقاد مذهبی و ایمانی او بین شاگردان و دانشآموختگانش محل اختلاف است. داریوش شایگان وی را کاتولیک، سید حسین نصر او را پروتستانیزم و عدهای نیز کُربَن را شیعه معتقد به امام زمان میدانند. ولی او از لحاظ فکری گرایش نزدیک به مارتین هایدگر داشت. در عین حال سخت به ابنعربی(سنی مذهب) و سهروردی(سنی مذهب) نیز وابسته بود و خود را شیعهشناس و معتقد به مهدویت میدانست.
هانری کُربَن در ترکیه بود که ماموریت آمدن به ایران را در سال 1324 خورشیدی دریافت کرد و به ایران آمد و به دستور دولت فرانسه و دانشگاه سوربن مرکز مطالعات ایرانی را تحت نظارت انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران ایجاد و ریاست آن را به عهده گرفت و همکاری نزدیک خود را با روشنفکران و دانشگاهیان ایران و انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه آغاز کرد. او هر سال در پاییز به ایران میآمد و مسایل فلسفی جامعه فرانسه را به ایران میآورد و با افراد سرشناس فلسفهدان حوزه و دانشگاه به بحث و گفتگو مینشست و طی سالهای متمادی با استفاده از حکمت کهن زرتشتی و دیدگاههای اساتید حوزوی شیعه و آثار سهروردی، یک ترکیب التقاطی فکری درست کرد و در حلقهای که در آن افرادی نظیر سید حسین نصر، احسان نراقی، داریوش شایگان و از همه مهمتر احمد فردید حضور داشتند، با بحث و بررسی و تدوین و تنظیم این دیدگاهها که مبتنی بر شناخت از فلسفه شرق به عنوان نجات دهنده جامعه بشریت بود، سالیان سال به فعالیت خود ادامه داد.
ریشه غربستیزی کُربَن از اندیشهها و تفکرات هایدگر فیلسوف آلمانی نشات میگرفت. کُربَن کسی بود که برای اولین بار آثار هایدگر را از آلمانی به فرانسه ترجمه کرد. در تاریخ فلسفه غرب هیچ کسی به اندازه هایدگر به غرب حمله نکرده است. به همین علت اغلب موضوعاتی که در جامعه روشنفکری ما بعد از حضور کُربَن در ایران بوجود آمد مانند مفاهیم غربزدگی، آسیا در برابر غرب، آنچه خود داشت، بازگشت خویشتن، تمامی این دیدگاهها متاثر از اندیشههای هایدگر است که توسط هانری کُربَن به ایران آمد و توسط افرادی مانند احمد فردید، سید حسن نصر، داریوش شایگان و احسان نراقی به صورت خام و تحلیل نشده به ذهن افراد علاقمند به اینگونه مسائل، تزریق شد. در آن زمان جامعه روشنفکری ما حتی از مفهوم غربزدگی که توسط آلاحمد، فردید و حتی افراد دیگر مطرح میگردید، تعریف و تفاهم فلسفی درستی نداشتند و نمیدانستند که تحت این عنوان چه چیزی را باید تحلیل کنند و به دانشگاهیان، دانشجویان و مشتاقان تحویل دهند. دعوای گروهی فیلسوفنماها که دور فردید را گرفته بودند و هر یک خود را محور کار میدانستند سر این بود که هر کدام از آنها خویش را مبتکر و واضع این میپنداشتند که این اصطلاح"غربزدگی" را برای اولین بار او در زبان فارسی بکار برده است.
اصولا روشنفکران معاصر ایرانی ضعفهای فراوانی دارند. آنها اهل استدلال علمی و فلسفی نیستند. چون سیستم آموزشی کشور ما و بنیادهای ذهنی این گونه افراد، آنها را برای فکر کردن مهیا نکرده است. سرتاسر تاریخ روشنفکری و ادبی ما غرق در اندیشههای عرفانی و خردستیزی است که ما را از علمی برخورد کردن با واقعیتها دور میکند، در حالیکه زیربنای شناخت از واقعیتهای هستی بر مبنای درست علم فلسفه بنیانگذاری شده است که همه از آن فاصله زیادی داریم. ما تا زمانی که از علم و تکنولوژی برداشت درست و آکادمیک پیدا نکنیم، نمیتوانیم به مدرنیته و رشد و توسعه همه جانبه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وارد شویم.
به همین علت است که با این همه مراکز آموزشی، دانشگاهی و غیردانشگاهی و تعداد قابل توجهی تحصیل کرده و روشنفکر و فیلسوفنما ما نه به علم و تکنولوژی جهانی مجهز شدیم که در جایی مطرح باشیم و نه اینکه به فضیلت عرفانی و اعتقادی دسترسی پیدا کردیم که جامعهای اخلاقی و سالم از لحاظ رفتاری باشیم و نه از منظر اقتصادی به رشد و شکوفایی و رفاه نسبی اجتماعی رسیدیم. آنچه که ما را به این روز انداخت تفکرات سطحی و پیروی کورکورانه از اندیشههای غرب و شرق بود که بر اثر آن نه بنیادهای اجتماعی و سیاسی درستی در جامعه داریم، نه دانشگاه و دانشگاهیانی آگاه برتحقیق و پژوهش و نه دانشآموختگانی که سازندگی و کار و فعالیتهای جمعی را بر زیادهخواهیهای مالی فردی خود برتری دهند.
آنچه جای تاسف دارد این است که ما نمیتوانیم هیچگونه تصوری از اصلاح و دگرگونی بنیادهای از بین رفته در ساختارهای اجتماعی، رفتاری و انسانی در آینده کشورمان داشته باشیم و این امر بسیار غمانگیز است.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو