برخی از افراد مشکلات و مسائل و انتقادها را در ذهن خود به مدت بسیار طولانی نگه میدارند و رنج و غم فراوانی میبرند. زیرا آنها در آن واحد نمیتوانند احساسات خود را بیان نمایند ولی بصورت مداوم روی آنها فکر میکنند بسیاری از مواقع نمیتوانند درست بخوابند و مدام خود را سرزنش میکنند که چرا در آن موقع حرف دلم را ابراز نکردم. این افراد زندگی خود را واقعا تباه میکنند
بخشش و بخشیدن را کودکان از اولیاء در خانواده یاد میگیرند. از آموزشهای غلط و راهنماییهای نامناسب در خانه نباید غافل شد. حتی مکالماتی که بین پدر و مادر صورت میگیرد. گرچه کودک سرگرم بازی با اسباب بازیهای خود است حرفهای آنها را خوب میگیرد. گاهی از آن طرف اطاق نشیمن کودک در حال بازی سئوالی از پدر یا مادر میکند و یا پاسخهای به حرفهای آنها میدهد که مایه تعجب اولیاء میشود. مگر او به حرفهای ما گوش میدهد؟ بله حواسش به شما هم هست.
وقتی در خانواده عبارت من برای مراسم عقد فلانی نمیروم برای اینکه پدرش مبلغی از من قرض کرد و آنرا هرگز پس نداد. من کاری به او ندارم هر جا میخواهد برای تعطیلات خود برود، ما خودمان تعطیلات را در فلوریدا خواهیم بود زیرا جایی که شما میگویید فلانی هم میرود اصولا آنجا و او را دوست ندارم. به آن میهمانی نمیرویم زیرا خانم فلانی هم به آن میهمانی میآید و من از او خیلی بدم میآید، زیرا یک روز متلک ناجوری به من گفت. فلان فامیل را هرگز نمیبخشم زیرا زمانیکه من به او نیاز داشتم به من کمک نکرد. به تلفن او پاسخ نمیدهم زیرا او در مواقع عادی به من زنگ نمیزند لابد حالا از من چیزی میخواهد. او میداند اطلاعاتی که من فعلا دارم ممکن است به درد او بخورد. بعضی از افراد به یک عروسی و یا مراسم دفن و عزاداری، جشن تولد و یا یک مسافرت کوتاه مدت نمیروند زیرا با فرد مورد نظر یک اختلاف کوچک، یک بحث جزئی و یا یک قرض جزئی پرداخت شده داشتهاند. ذهن کودک در طول زمان زندگی در خانه پُر میشود از نوع مسائل بالا که بین اولیاء رد و بدل میشود.
در واقع وجود کینه و نفرت، بخل و حسد، لجاجت و دشمنی و گذشت نکردن و بسیاری عواطف ناجور دیگر همه رفتارهای یادگرفته شده هستند. اگر با دقت و توجه کافی و تمرکز به رفتار کودکان بنگرید، مقدار زیادی ستیزه و مشاجره، جدال و کشمکش و مباحثه بیمورد را ملاحظه خواهید نمود. البته هرچه کودکت کم سن و سالتر باشد، سریعتر موضوع مورد مشاجره را تمام میکند و فیصله میدهد. نگهداشتن بخل و کینه به خود شخص بیشتر آسیب میرساند تا فرد مورد کینه. خوب برخورد کردن و حل مسائل کینه و بخل نسبت به دیگری، نیاز به سالها یادگیری و تمرین مداوم دارد و با چند جلسه روان درمانی و مشاوره، مشکل حال نمیشود. در جلسات مشاوره به مراجع یاد میدهند که از چه تکنیکها و روشهایی برای حل مشکل استفاده نماید و چگونه پیگیری کند. بقیه داستان با خود فرد مراجعه کننده است. بخشش و بخشیدن و حل بخل و کینه بصورت عادی و طبیعی اصلاح نمیشود. به کلامی دیگر، بیتوجهی به کینه و بخل، بصورت عادی و نرمال آنرا بهبود نمیبخشد و یادگیری و تمرین راه حل این مشکل است. باید کوشید و باید تمرین نمود.
بسیاری از افراد مسائل جزئی و بیاهمیت را از دوران کودکی محکم در ذهن خود نگه میدارند و لذا آنها را با خود وارد روابط زناشویی و دوستی مینمایند. متاسفانه آنها نمیدانند که چه مقدار این مسائل نگهداشته شده در ذهن آنها موجب ناراحتی و اختلال در رفتار و اثرات آن برخود و زندگی آنها میشود.
پیگیری و یادآوری زخمهای روانی و صدمات روحی انرژی و وقت خود را میگیرد و بسیار سخت میباشد که بتوان همه آن تجارب را در خود نگهداری نمود. متاسفانه بسیاری از اشخاص نمیتوانند حتی تشخیص آنرا بدهند که واقعا میتوانند بخشش و گذشت را به جای نگهداشتن کینه و خشم در ذهن انتخاب نمایند. بسیاری از افراد دیگر هستند که کاملا متفاوت عمل میکنند. این افراد زمانیکه مورد انتقاد قرار میگیرند و بعضیها سر به سر آنها میگذارند و یا به خاطر اشتباهاتشان مورد خشم و غضب دیگران قرار میگیرند با روشی دیگر با موضوع برخورد میکنند. این افراد غالبا احساسات خود را در حد کمال ابراز میدارند و راحت میشوند و همه چیز تمام میشود و آنها راحت میگردند. درست برعکس این دسته از افراد، افراد دیگری هستند که مشکلات و مسائل و انتقادها را در ذهن خود به مدت بسیار طولانی نگه میدارند و رنج و غم فراوانی میبرند. زیرا آنها در آن واحد نمیتوانند احساسات خود را بیان نمایند ولی بصورت مداوم روی آنها فکر میکنند بسیاری از مواقع نمیتوانند درست بخوابند و مدام خود را سرزنش میکنند که چرا در آن موقع حرف دلم را ابراز نکردم. این افراد زندگی خود را واقعا تباه میکنند. حال اگر این افراد مشکلشان در ارتباط با مسائل زناشویی باشد دیر یا زود و در یک نقطهی خاص روابط زناشویی آنها به خطر میافتد و چه بسا عاقبت به جدایی بیانجامد. اگرخانم از آن دسته از افرادست که نمیتواند نظرات و شنیدههای خود را ابراز نماید و آنها را مدام در خود نگه میدارد، حالت تلخی و خشم و دلخوری شدید به همه پیدا خواهد کرد. زیرا نظر او اینست که انتظاراتش برآورده نشده است و این صرفا تقصیر دیگران است.
از طرفی اگر شوهر این خانم حاضر نباشد روش زندگی خود را در ارتباط با همسر و مسائل زناشویی عوض نماید و تغییر جهت دهد، این بستگی تمام به همسر و یا زن خانواده دارد که راهی برای بیرون رفت از این بحران و وضع دشوار پیدا کند. او اگر به زندگی خود علاقمند باشد باید از افراد حرفهای کمک بگیرد و چند جلسه مشاوره و یا رواندرمانی نماید زیرا این مسائل با دارو درمانی بهبود پیدا نمیکنند. دارویی خاص برای حل این مشکل وجود ندارد. یکی از راه حلهای اساسی، یادگرفتن بخشیدن است. معمولا میتوان از تکنیکهای مدیتیشن (meditation) که از مربیان، مشاوران و افراد حرفهای دیگر یادگرفته میشود، استفاده نمود. هدف از یادگیری مدیتیشن این است که فرد یاد بگیرد و تمرین کند و اجازه ندهد مسائل مختلف حل نشده در ذهن و روان او بماند و آنها را جدی و سخت نگیرد. در این زمینه باید بشدت کار کرد، زیرا بخشش و بخشیدن فقط در مراحل مختلف کامل میشود و نه یکباره و یا یک دفعه. از آنجایی که افراد با بخشش اول موفق نمیشوند، اغلب احساس میکنند که اینهم مثل موفق شدن در فلان کار و فلان موضوع باید در دفعه اول برایشان موفقیت آورد که این البته درست نیست. اما به محض اینکه افراد، مزهی پاداش بعد از بخشیدن را بچشند، نوعی احساس آرامش و راحتی و سبکی و آزادی مینمایند و این باعث میشود که افراد بیشتر کوشش نمایند و بیشتر تمرین کنند تا بتدریج موفق شوند. زمانیکه انسانها قلبشان را به روی بخشش و بخشیدن باز نمایند، خواهند توانست که یک لذت کوتاه مدت احساس نمایند و به جای خشونت و کینه و عناد از همسر و یا دوست خود، زندگی زناشویی و دوستی با دوستان را خراب نخواهد کرد. بعضی مواقع مسائل جزئی در خانواده باعث میشود که یکی از طرفین خشم و کینهای نسبت به شریک زندگی خود پیدا کند و با این نگرش زندگی شیرین خود و همسرش را تباه نماید.
بخشش و بخشیدن یک وسیله نیرومند و قوی است که افراد پس از اجرای آن بدست میآورند و با این گذشت و بخشش روابط خشونتآمیز و مسموم و زهرآلود شده روابط خود را پاک مینماید.
برای بسیاری از افراد به ویژه زن و شوهرها این یکی از مهمترین مهارتها در زندگی زناشویی است که بایستی رشد نماید و کامل شود؛ داشتن کینه یعنی خوردن زهر برای کشتن دیگران.
وقتی در خانواده عبارت من برای مراسم عقد فلانی نمیروم برای اینکه پدرش مبلغی از من قرض کرد و آنرا هرگز پس نداد. من کاری به او ندارم هر جا میخواهد برای تعطیلات خود برود، ما خودمان تعطیلات را در فلوریدا خواهیم بود زیرا جایی که شما میگویید فلانی هم میرود اصولا آنجا و او را دوست ندارم. به آن میهمانی نمیرویم زیرا خانم فلانی هم به آن میهمانی میآید و من از او خیلی بدم میآید، زیرا یک روز متلک ناجوری به من گفت. فلان فامیل را هرگز نمیبخشم زیرا زمانیکه من به او نیاز داشتم به من کمک نکرد. به تلفن او پاسخ نمیدهم زیرا او در مواقع عادی به من زنگ نمیزند لابد حالا از من چیزی میخواهد. او میداند اطلاعاتی که من فعلا دارم ممکن است به درد او بخورد. بعضی از افراد به یک عروسی و یا مراسم دفن و عزاداری، جشن تولد و یا یک مسافرت کوتاه مدت نمیروند زیرا با فرد مورد نظر یک اختلاف کوچک، یک بحث جزئی و یا یک قرض جزئی پرداخت شده داشتهاند. ذهن کودک در طول زمان زندگی در خانه پُر میشود از نوع مسائل بالا که بین اولیاء رد و بدل میشود.
در واقع وجود کینه و نفرت، بخل و حسد، لجاجت و دشمنی و گذشت نکردن و بسیاری عواطف ناجور دیگر همه رفتارهای یادگرفته شده هستند. اگر با دقت و توجه کافی و تمرکز به رفتار کودکان بنگرید، مقدار زیادی ستیزه و مشاجره، جدال و کشمکش و مباحثه بیمورد را ملاحظه خواهید نمود. البته هرچه کودکت کم سن و سالتر باشد، سریعتر موضوع مورد مشاجره را تمام میکند و فیصله میدهد. نگهداشتن بخل و کینه به خود شخص بیشتر آسیب میرساند تا فرد مورد کینه. خوب برخورد کردن و حل مسائل کینه و بخل نسبت به دیگری، نیاز به سالها یادگیری و تمرین مداوم دارد و با چند جلسه روان درمانی و مشاوره، مشکل حال نمیشود. در جلسات مشاوره به مراجع یاد میدهند که از چه تکنیکها و روشهایی برای حل مشکل استفاده نماید و چگونه پیگیری کند. بقیه داستان با خود فرد مراجعه کننده است. بخشش و بخشیدن و حل بخل و کینه بصورت عادی و طبیعی اصلاح نمیشود. به کلامی دیگر، بیتوجهی به کینه و بخل، بصورت عادی و نرمال آنرا بهبود نمیبخشد و یادگیری و تمرین راه حل این مشکل است. باید کوشید و باید تمرین نمود.
بسیاری از افراد مسائل جزئی و بیاهمیت را از دوران کودکی محکم در ذهن خود نگه میدارند و لذا آنها را با خود وارد روابط زناشویی و دوستی مینمایند. متاسفانه آنها نمیدانند که چه مقدار این مسائل نگهداشته شده در ذهن آنها موجب ناراحتی و اختلال در رفتار و اثرات آن برخود و زندگی آنها میشود.
پیگیری و یادآوری زخمهای روانی و صدمات روحی انرژی و وقت خود را میگیرد و بسیار سخت میباشد که بتوان همه آن تجارب را در خود نگهداری نمود. متاسفانه بسیاری از اشخاص نمیتوانند حتی تشخیص آنرا بدهند که واقعا میتوانند بخشش و گذشت را به جای نگهداشتن کینه و خشم در ذهن انتخاب نمایند. بسیاری از افراد دیگر هستند که کاملا متفاوت عمل میکنند. این افراد زمانیکه مورد انتقاد قرار میگیرند و بعضیها سر به سر آنها میگذارند و یا به خاطر اشتباهاتشان مورد خشم و غضب دیگران قرار میگیرند با روشی دیگر با موضوع برخورد میکنند. این افراد غالبا احساسات خود را در حد کمال ابراز میدارند و راحت میشوند و همه چیز تمام میشود و آنها راحت میگردند. درست برعکس این دسته از افراد، افراد دیگری هستند که مشکلات و مسائل و انتقادها را در ذهن خود به مدت بسیار طولانی نگه میدارند و رنج و غم فراوانی میبرند. زیرا آنها در آن واحد نمیتوانند احساسات خود را بیان نمایند ولی بصورت مداوم روی آنها فکر میکنند بسیاری از مواقع نمیتوانند درست بخوابند و مدام خود را سرزنش میکنند که چرا در آن موقع حرف دلم را ابراز نکردم. این افراد زندگی خود را واقعا تباه میکنند. حال اگر این افراد مشکلشان در ارتباط با مسائل زناشویی باشد دیر یا زود و در یک نقطهی خاص روابط زناشویی آنها به خطر میافتد و چه بسا عاقبت به جدایی بیانجامد. اگرخانم از آن دسته از افرادست که نمیتواند نظرات و شنیدههای خود را ابراز نماید و آنها را مدام در خود نگه میدارد، حالت تلخی و خشم و دلخوری شدید به همه پیدا خواهد کرد. زیرا نظر او اینست که انتظاراتش برآورده نشده است و این صرفا تقصیر دیگران است.
از طرفی اگر شوهر این خانم حاضر نباشد روش زندگی خود را در ارتباط با همسر و مسائل زناشویی عوض نماید و تغییر جهت دهد، این بستگی تمام به همسر و یا زن خانواده دارد که راهی برای بیرون رفت از این بحران و وضع دشوار پیدا کند. او اگر به زندگی خود علاقمند باشد باید از افراد حرفهای کمک بگیرد و چند جلسه مشاوره و یا رواندرمانی نماید زیرا این مسائل با دارو درمانی بهبود پیدا نمیکنند. دارویی خاص برای حل این مشکل وجود ندارد. یکی از راه حلهای اساسی، یادگرفتن بخشیدن است. معمولا میتوان از تکنیکهای مدیتیشن (meditation) که از مربیان، مشاوران و افراد حرفهای دیگر یادگرفته میشود، استفاده نمود. هدف از یادگیری مدیتیشن این است که فرد یاد بگیرد و تمرین کند و اجازه ندهد مسائل مختلف حل نشده در ذهن و روان او بماند و آنها را جدی و سخت نگیرد. در این زمینه باید بشدت کار کرد، زیرا بخشش و بخشیدن فقط در مراحل مختلف کامل میشود و نه یکباره و یا یک دفعه. از آنجایی که افراد با بخشش اول موفق نمیشوند، اغلب احساس میکنند که اینهم مثل موفق شدن در فلان کار و فلان موضوع باید در دفعه اول برایشان موفقیت آورد که این البته درست نیست. اما به محض اینکه افراد، مزهی پاداش بعد از بخشیدن را بچشند، نوعی احساس آرامش و راحتی و سبکی و آزادی مینمایند و این باعث میشود که افراد بیشتر کوشش نمایند و بیشتر تمرین کنند تا بتدریج موفق شوند. زمانیکه انسانها قلبشان را به روی بخشش و بخشیدن باز نمایند، خواهند توانست که یک لذت کوتاه مدت احساس نمایند و به جای خشونت و کینه و عناد از همسر و یا دوست خود، زندگی زناشویی و دوستی با دوستان را خراب نخواهد کرد. بعضی مواقع مسائل جزئی در خانواده باعث میشود که یکی از طرفین خشم و کینهای نسبت به شریک زندگی خود پیدا کند و با این نگرش زندگی شیرین خود و همسرش را تباه نماید.
بخشش و بخشیدن یک وسیله نیرومند و قوی است که افراد پس از اجرای آن بدست میآورند و با این گذشت و بخشش روابط خشونتآمیز و مسموم و زهرآلود شده روابط خود را پاک مینماید.
برای بسیاری از افراد به ویژه زن و شوهرها این یکی از مهمترین مهارتها در زندگی زناشویی است که بایستی رشد نماید و کامل شود؛ داشتن کینه یعنی خوردن زهر برای کشتن دیگران.
Date: چهارشنبه, نوامبر 8, 2017 - 19:00