مانده بودم با تلى از نشريات چهارده پانزده ساله چكار كنم. نه قصد آنرا داشتم كه نگهشان دارم و نه دل آن كه براى خمير شدن در جعبه آبيشان بگذارم. تصميم گرفتم كه آنها را به مادرم بدهم. اينروزها شوق زيادى براى خواندن دارد
تقريبا تمام نشرياتى را كه از ابتدا در آنها مطلبى داشتم را نگهداشته‌ام. از بعضى از شماره‌ها حتى دو تا. براى خودم آرشيوى درست كرده‌ام كه به غير از خودم به درد هيچكس ديگرى نمى‌خورد. ديروز براى من گذر در تونل زمان بود. بازگشت به گذشته. ورق زدن نشرياتى كه سالهاست تعطيل شده‌اند و آنهايى كه هنوز هستند.
اولين چيزى كه نظرم را جلب كرد عكسهاى مشاورين املاك بود. آراسته، با لبخند و مطمئن. تبليغ بسيارى از آنها را در نشريات امروز ديگر نمى‌بينم. بعضى‌ها هم هنوز با همان عكسها در نشريات حضور دارند. خوب مانده‌اند. قيمت خانه‌ها اما از آن زمان تغيير زيادى كرده است. در شماره ٦٠ پيک روز نهم ژانويه دوهزار و چهار آگهى زير درج شده بود
خانه زيباى ١+٣ خوابه با ٤ سرويس دستشويى با حياط قشنگ و نماى پارك تقاطع Bathurst/Carvills، 299000 دلار.
تاون‌هاس بسيار لوكس، گاراژ ٢‌ در، زيرزمين تمام با ٣ سرويس دستشويى Leslie/ HW7 439000 دلار
اگر احيانا شما از خريداران اين خانه‌ها بوده‌ايد حتما از خريدتان پشيمان نشده‌ايد.
وكلاى دعاوى گروه بعدى بودند. با تبليغات تمام صفحه. ميز بزرگ با يک لبخند بزرگ. البتهآنزمان تعدادشان به اين زيادى نبود و بعضى متهم بهجرايمى شدند و از كار بيكار. بهصورت وكيلى كه لبخند بر لب آگهى تمام صفحه در يك نشريه داشت با دقت نگاه كردم. سعى كردم چهره نه خندان او را وقتى حكم مجرميتش را مى شنود تجسم كنم. نشد.
آگهى اولين سالگرد فوت همسرى جوان كه شوهر سوگوارش براى يادآورى سالمرگش به مجله داده بود. كاش مى‌دانستم كه ايا بعد از ده دوازده سال ايا هنوز به زنش فكر مى كند؟ ايا دوباره عاشق شده است؟
خبر كشته شدن يك پسر ايرانى كه هيچ اشنا و فاميلى در كانادا نداشت. جوان در عكس مى خنديد. انگار اين خاصيت عكس است كه خنده به روى لب مى اورد. در خبر امده بود كه او تنها زندگى كرد و در تنهايى به خاک سپرده شد. فكر كردم كاش خانواده‌اش در ايران اين خبر را نخوانده باشند.
خبر آمدن شيرين عبادى به كانادا.
خبر ارسال يك بسته مشكوک از قم به كتابخانه‌اى در جزیره سيسيل ايتاليا.
خبر تبليغات انتخاباتى ارنى ايوز از حزب محافظه كار كه مجازات اعدام را براى قاتلين افراد پليس و كودكان را در برنامه انتخاباتى خود گنجانده بود.
خبر برگشت دكتر مهران سپهرى به ايران پس از رهايى از زندان در كانادا.
مانده بودم با تلى از نشريات چهارده پانزده ساله چكار كنم. نه قصد آنرا داشتم كه نگهشان دارم و نه دل آن كه براى خمير شدن در جعبه آبيشان بگذارم. تصميم گرفتم كه آنها را به مادرم بدهم. اينروزها شوق زيادى براى خواندن دارد.
براى او چه فرق مى‌كند كه مايک هريس ديگر سركار نيست. قيمت خانه‌ها تغيير كرده. ژان كرتين در جنگ عراق شركت نكرد. جك ليتون رهبر حزب نيودمكرات NDP شد. رستوران پاتوق باز يا بسته شد. براى او هر آنچه در هر صفحه مى‌خواند تازگى دارد. خبر روز است. چند روز پيش به من گفت مطلبى را كه در باره من نوشته بودى خواندم. پرسيدم چى نوشته بودم؟
گفت نوشتى من بد اخلاقم.
انگار هنوز براى وداع كامل با نشرياتى كه سالها نگهشان داشته ام آماده نيستم.
Date: Wednesday, September 6, 2017 - 20:00

Share this with: ارسال این مطلب به