از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهنخوانی یکی از خطاهای شناختی است، یعنی شما برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند
مشاور خانواده- 38
اضطراب و استرس بیرونی به خودی خود تاثیر عمیقی بر زندگی ما میگذارد و اگر ما بخواهیم استرس درونی را هم اضافه کنیم زندگیمان کاملا مختل خواهد شد. برخی عوامل درونی که میتوانند به این اختلال دامن بزنند عبارتند از:
1) ذهنخوانی:
شما فرض را بر این میگذارید كه میدانید آدمها چه فكر میكنند، بی آن كه شواهد كافی در مورد افكارشان داشته باشید. از نگاه آنها یا از یک جمله کوتاه یک برداشت بزرگ بر علیه خودتان میکنید. مثلاً، "او فكر میكند من یک بازندهام".پیامد رفتاریاش میشود سوتفاهم.
از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهنخوانی یکی از خطاهای شناختی است، یعنی شما برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند. ذهنخوانی میتواند کاملا تحریککننده و خشم برانگیز باشد، عباراتی از قبیل:
"تو میخواستی مرا مجازات کنی"
"میخواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم"
عباراتی از این قبیل میتواند مانع از گفتگوی منطقی شود.
اشخاص دوست ندارندکه دیگران دربارهی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه، آنها را به شدت ناراحت میکند و این اتفاقی است که اغلب روی میدهد.
ذهنخوانی ممکن است یک بیان ناقص باشدکه از آن برای پی بردن به همهی مطالب استفاده کنید.
توجه داشته باشیدکه گاه "ذهنخوانی" نمایانگر ترس شماست که به شکل اظهار نظر دربارهی احساسات و انگیزههای دیگران متجلی میشود.
2) پیشگویی منفی:
آینده را پیشگویی میكنید. که با پیشبینی فرق میکند. كه اوضاع بدترخواهد شد یا خطری در پیش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" یا "این شغل را به دست نخواهم آورد". بدون شواهد پیامد رفتاریاش ناامیدی که میشود افسردگی و ترس میشود اضطراب. بسیاری از مواقع حتی از برداشتن قدم پرهیز میکنید زیرا عقیده دارید هر حرکتی بینتیجه خواهد بود.
3) فاجعه سازی:
از یک اتفاق کوچک که ممکن است هنوز نیافتاده باشد کوه مشکل نسازید. بسیاری از اوقات اوضاع به آن شدت که شما تصور میکنید بد نخواهد شد ولی شما بر این باورید كه آنچه كه اتفاق افتاده است یا اتفاق خواهد افتاد آن چنان دردناک و غیرقابل تحمل خواهد بود كه شما نمیتوانید آن را تحمل كنید، مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناک است". از کاه کوه ساختن منجر به تشدید اضطراب میشود و تشدید اضطراب منجر به تشدید اجتناب میشود.
4) برچسب زدن:
هر معلولی علتی دارد ولی لزوما علت نکته منفی در ما یا در طرف مقابل ما نیست ولی به جای پیدا کردن علت یک ویژگی منفی خیلی كلی را به خود و دیگران نسبت میدهید. مثلاً: "من دوستداشتنی نیستم" یا "او بیلیاقت است". مثل اینکه تو خنگی یا من خنگم. اینگونه برچسب زدن نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند بلکه موجب کاهش عزت نفس شدید میشود اگر به خود برچسب بزنید عزت نفس خود را پایین میآورید و اگر به دیگران برچسب بزنید عزت نفس دیگران را پایین میآورید.
همیشه به خاطر داشته باشیدکه انسانهای فاقد اعتماد به نفس و افسرده به خود برچسب میزنند و خودشیفتهها به دیگران برچسب میزنند..
5) دست كم گرفتن جنبههای مثبت:
مدعی هستید كه دستاوردهای مثبت شما یا دیگران ناچیز و جزئی هستند. یعنی داشتههای خود را بیارزش و نداشتهها را با ارزش میشمرید. چیز جزئی را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک میشمرید. مثلاً: "این وظیفه زن خانه است، بنابراین وقتی به من توجه میكند كه شقالقمر نكرده است. این موفقیتها كه مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند".منجر به غم و ناامیدی و افسردگی میشود. یا مهمتر از همه طبق تعارفات و رسوم ما ایرانیان جمله( خواهش میکنم کاری نکردم، وظیفهام بود) در تمام لحظات ورد زبان ماست در واقع به طرف مقابل میفهمانیم که خودمان یا کارمان بیارزش است.
شاید اگر با صبر به موضوع نگاه کنیم موارد دیگری خواهیم یافت که به ما یادآوری میکنند چگونه مسایل ساده که بیاختیار در ذهن ما میگذرند میتوانند آسایش ما را مختل کنند و ما را به اضطراب بکشانند در صورتی که باچند تمرین ساده میتوان این افکار را در کنترل گرفت.
اضطراب و استرس بیرونی به خودی خود تاثیر عمیقی بر زندگی ما میگذارد و اگر ما بخواهیم استرس درونی را هم اضافه کنیم زندگیمان کاملا مختل خواهد شد. برخی عوامل درونی که میتوانند به این اختلال دامن بزنند عبارتند از:
1) ذهنخوانی:
شما فرض را بر این میگذارید كه میدانید آدمها چه فكر میكنند، بی آن كه شواهد كافی در مورد افكارشان داشته باشید. از نگاه آنها یا از یک جمله کوتاه یک برداشت بزرگ بر علیه خودتان میکنید. مثلاً، "او فكر میكند من یک بازندهام".پیامد رفتاریاش میشود سوتفاهم.
از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهنخوانی یکی از خطاهای شناختی است، یعنی شما برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند. ذهنخوانی میتواند کاملا تحریککننده و خشم برانگیز باشد، عباراتی از قبیل:
"تو میخواستی مرا مجازات کنی"
"میخواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم"
عباراتی از این قبیل میتواند مانع از گفتگوی منطقی شود.
اشخاص دوست ندارندکه دیگران دربارهی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه، آنها را به شدت ناراحت میکند و این اتفاقی است که اغلب روی میدهد.
ذهنخوانی ممکن است یک بیان ناقص باشدکه از آن برای پی بردن به همهی مطالب استفاده کنید.
توجه داشته باشیدکه گاه "ذهنخوانی" نمایانگر ترس شماست که به شکل اظهار نظر دربارهی احساسات و انگیزههای دیگران متجلی میشود.
2) پیشگویی منفی:
آینده را پیشگویی میكنید. که با پیشبینی فرق میکند. كه اوضاع بدترخواهد شد یا خطری در پیش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" یا "این شغل را به دست نخواهم آورد". بدون شواهد پیامد رفتاریاش ناامیدی که میشود افسردگی و ترس میشود اضطراب. بسیاری از مواقع حتی از برداشتن قدم پرهیز میکنید زیرا عقیده دارید هر حرکتی بینتیجه خواهد بود.
3) فاجعه سازی:
از یک اتفاق کوچک که ممکن است هنوز نیافتاده باشد کوه مشکل نسازید. بسیاری از اوقات اوضاع به آن شدت که شما تصور میکنید بد نخواهد شد ولی شما بر این باورید كه آنچه كه اتفاق افتاده است یا اتفاق خواهد افتاد آن چنان دردناک و غیرقابل تحمل خواهد بود كه شما نمیتوانید آن را تحمل كنید، مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناک است". از کاه کوه ساختن منجر به تشدید اضطراب میشود و تشدید اضطراب منجر به تشدید اجتناب میشود.
4) برچسب زدن:
هر معلولی علتی دارد ولی لزوما علت نکته منفی در ما یا در طرف مقابل ما نیست ولی به جای پیدا کردن علت یک ویژگی منفی خیلی كلی را به خود و دیگران نسبت میدهید. مثلاً: "من دوستداشتنی نیستم" یا "او بیلیاقت است". مثل اینکه تو خنگی یا من خنگم. اینگونه برچسب زدن نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند بلکه موجب کاهش عزت نفس شدید میشود اگر به خود برچسب بزنید عزت نفس خود را پایین میآورید و اگر به دیگران برچسب بزنید عزت نفس دیگران را پایین میآورید.
همیشه به خاطر داشته باشیدکه انسانهای فاقد اعتماد به نفس و افسرده به خود برچسب میزنند و خودشیفتهها به دیگران برچسب میزنند..
5) دست كم گرفتن جنبههای مثبت:
مدعی هستید كه دستاوردهای مثبت شما یا دیگران ناچیز و جزئی هستند. یعنی داشتههای خود را بیارزش و نداشتهها را با ارزش میشمرید. چیز جزئی را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک میشمرید. مثلاً: "این وظیفه زن خانه است، بنابراین وقتی به من توجه میكند كه شقالقمر نكرده است. این موفقیتها كه مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند".منجر به غم و ناامیدی و افسردگی میشود. یا مهمتر از همه طبق تعارفات و رسوم ما ایرانیان جمله( خواهش میکنم کاری نکردم، وظیفهام بود) در تمام لحظات ورد زبان ماست در واقع به طرف مقابل میفهمانیم که خودمان یا کارمان بیارزش است.
شاید اگر با صبر به موضوع نگاه کنیم موارد دیگری خواهیم یافت که به ما یادآوری میکنند چگونه مسایل ساده که بیاختیار در ذهن ما میگذرند میتوانند آسایش ما را مختل کنند و ما را به اضطراب بکشانند در صورتی که باچند تمرین ساده میتوان این افکار را در کنترل گرفت.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, August 7, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو