بعضی از افراد نسبت به آنچه می‌گویند و اعتقاد دارند اینقدر پافشاری می کنند تا در جمع ظاهرا ثابت نمایند که راست می‌گویند و سخنانشان حقیقت محض است
اصرار و پافشاری در اثبات اطلاعات؛ عقاید و نظر خود بخشی از اشکالات شخصیتی بعضی از افراد می‌باشد. آنها با این پافشاری در اثبات نظر خود واقعا دیگران را خسته می‌کنند و وقت و شادی آنها را به هدر می‌دهند. عاقبت دیگران به خود می‌گویند بهتر است سکوت نمایند و با چنین فردی بحث و مکالمه ننمایند. آنها خوب می‌دانند که عاقبت این گفتگوهای یکطرفه ایجاد تنش و هیجان بی مورد می‌کند که حاصلش جز مسموم کردن خون و آشفته نمودن ذهن و روان چیز دیگری نخواهد بود. این عده از افراد که باید حتما نقطه نظر خود را ثابت نمایند به دیگران فرصت سخن گفتن و گوش دادن به حرفهای آنها نمی‌دهند. آنها فکر می‌کنند نظرات دیگران مهم نیست و ممکن است حرفهای آنها باعث شود که او از بحث خود فاصله بگیرد و مجال اثبات نظر خود را نداشته باشد. به تجربه برای نویسنده ثابت شده است سکوت یکی از زن و شوهرها عامل تندگویی و یا اصرار در اثبات حرف طرف مقابل می‌باشد.

اغلب در جمع دوستان متوجه شده‌اید که بعضی از زنها و یا شوهرها تنها به حرف همسر خود گوش می‌دهند و می‌دانند که از این سکوت، حداقل در آرامش خواهند بود. در طول زمان آنها بتدریج کم حرف می‌شوند و همیشه در جمع دوستان سکوت اختیار می‌کنند زیرا مبادا سخنی بگویند که به مذاق همسرشان خوش نیاید و در بین دوستان و یا فامیل مورد خشم و انتقاد قرار گیرند.
بعضی از افراد نسبت به آنچه می‌گویند و به آنچه اعتقاد دارند اینقدر پافشاری می کنند تا در جمع ظاهرا ثابت نمایند که او راست می‌گوید و سخنانش حقیقت محض است.
اغلب، هدف آنها این است که دیگران را به نحوی مطمئن و مجبور نمایند که ایشان از هوش بالایی برخوردار هستند. آنها آنچه را که از ترشحات غده آدرنالین خود دارند مصرف می‌نمایند تا بلکه نقطه نظرات خود را اثبات نمایند.
آنها نقطه نظری را که دارند آنقدر مهم می‌دانند که به دفعات مختلف توجه و دقت خود را از اینکه در افراط هستند و پافشاری زیادی می‌کنند را  از دست می‌دهند‌. به سخنی دیگر فکر نمی‌کنند که واقعا زیادی پافشاری و افراط می‌نمایند. آنها آنقدر روی مساله مورد نظر خود تاکید و تایید می‌کنند تا بلکه ثابت نمایند که دیگران در اشتباهند.
آنها بندرت احساس می‌کنند که چه بسا خود در اشتباهند و قدری شک وشبهه در گفته‌های خود بنمایند. البته بسیاری از مواقع آنها به یک ایده متضاد ومتعارض می‌رسند اما بالاخره حرف آخر را می‌زنند. شکی نیست شادی و هیجانی که از این موفقیت حاصل می‌شود همراه با نوعی شکست است. زیرا موضوع اطمینان، نزدیک بودن با دیگران و مواظبت نمودن از زن و یا شوهر خود به ناچار دچار قربانی این فتح و پیروزی می‌شوند. به نظر می‌رسد که این از دست دادن آنها ضررش به مراتب بیشتر از لذتهای موفقیت موقت است. در واقع فرد ممکن است بحث و گفتگو را ببرد، اما پاداش واقعی را از دست خواهد داد. اگر شخصی بتواند این موضوع را خوب و دقیق درک نماید دیگر به ندرت کوشش می‌کند روی نکته ای چه در خانواده و یا در جمع دوستان و آشنایان پافشاری کند. همیشه و در همه موارد که فرد درست می‌گوید و حق به جانب است، تنها به خاطر تغذیه تمایلات خود خیلی بنظر قابل توجه نمی‌آید. در واقع عادات زشت و غلط بالاخره ضعیف می‌شوند و از بین می‌روند. این البته به شرطی است که شخص بخواهد آنها را رها نماید و متوقف کند.
حاصل این عمل اگر با موفقیت انجام گیرد، کیفیت خوب بودن را در فرد قوی و محکم می سازد و در زندگی زناشویی او شادی و نشاط به ارمغان می آورد که بسیار باارزش است.

شکی نیست که در ابتدا حتی زمانی که فرد محرکی پیدا کند که این عادت خودخواهی و حق به جانب بودن را نشکند و کوشش نماید و بخواهد ثابت کند که آنچه را فکر می‌کند و آنچه می گوید درست است، برای او نوعی کشمکش و مجادله ایجاد می‌کند که شخص انتظار آنرا هرگز نداشته باشد. اینگونه افراد کم کم بتدریج متوجه می شوند که اگر خیلی کوشش برای اثبات عقیده خود ننمایند اغلب نوعی احساس سرزنش به خود و اشتباه بودن خود را می‌نمایند. اگر شخص تا کنون احساس حق داشتن بر دیگران و سرزنش کردن آنها را داشته است احساس می‌کند که احتمالا نسبت به انتقادات و حمله های دیگران آسیب پذیری کمتری دارد. آنها مطمئنا در دراز مدت خلع سلاح می‌شوند و بدون دفاع از هوش و فهمیدگی خود که با روش خصمانه با همسر و دیگران عمل کرده است، احساس حمایت از آنها را نخواهد داشت. آنها نهایتا یاد خواهند گرفت که بهترین دفاع، واقعیت داشتن و درست بودن تجربه آنهاست که بر عکس دفاع های قبلی از خود حالت حمله و پرخاشگری نخواهد داشت.تشخیص و یادگیری اینکه راههایی که فرد انتخاب نموده است همه از روی هیجان بوده است اگر بتواند توانایی خلع سلاح این عادت را در خود ایجاد نماید یکی از مشکل‌ترین کشمکشها در زندگی آنها خواهد بود، زیرا آنها عادت کرده اند که همیشه احساس کنند که حرفها و عقاید آنها درست می‌باشد و دیگران بایستی آنها را بپذیرند، حتی اگر به محتوای آنها شک و تردید داشته باشند. البته از جهتی دیگر، شکستن عادت خود تنها  کشمکش ومجادله با خود نیست، بلکه یک پاداش بزرگی را نیز بهمراه خواهد داشت. ترک عادت نیاز به ثابت کردن نکته مورد نظر شخصی، نوعی اطمینان، رک گویی و ارتباط و داشتن تنگاتنگ را با همسر و دوستان ایجاد می‌نماید و این موضوعی است که فرد هرگز تصور آنرا نیز نمی‌نموده  است. وقتی که شخص از این عادت راحت می شود احساس آزادتر بودن، سبکتر شدن و راحتی و آرامش بیشتر می‌کند که هرگز قبلا نداشته است و این درست نقطه تقابل ترس‌هایی است که شخص قبلا داشته است، زیرا او قبلا ناامن بوده و احساس عدم امنیت و خطر می‌کرده و حال دیگر دنیای شخص به مراتب سالم‌تر ، بهتر و عاری از خطر و ناامنی خواهد بود.

Date: چهارشنبه, ژوئیه 5, 2017 - 20:00

Share this with: ارسال این مطلب به