بعضی از افراد بسیار سریع می‌توانند موردی را نادیده بگیرند و به قول معروف چیزی را به دل نگیرند. این افراد خیلی حساس نیستند. البته این گروه از افراد بایستی مساله تعهد را یاد بگیرند و اگر مسائل مورد نظر سخت شوند روی حرف خود ایستادگی نمایند
بخشش و بخشیدن در زندگی ما انسان‌ها بایستی همیشه در جریان باشد و این بخشندگی صرفا به خود بخشنده کمک می‌کند. به او کمک می‌کند تا از تالمات روحی و روانی اجتناب نماید و ذهن و روان خود را از آلودگی پاک گرداند. بعضی از افراد بسیار سریع می‌توانند موردی را نادیده بگیرند و به قول معروف چیزی را به دل نگیرند. این افراد خیلی حساس نیستند. البته این گروه از افراد بایستی مساله تعهد را یاد بگیرند و اگر مسائل مورد نظر سخت شوند روی حرف خود ایستادگی نمایند. گروهی دیگر از افراد در پذیرش تعهد خود بسیار قوی و نیرومند هستند. اما ممکن است برای آنها رها کردن عامل کنترل و مدیریت حتی زمانیکه موقعیت مورد نظر آنرا طلب می‌کند بسیار سخت‌گیر باشند. بعضی از افراد به صورت مداوم در نگه‌داشتن یک مورد در ذهن خود بسیار نیرومند هستند و چشم‌پوشی و رها کردن موضوع مورد نظر برایشان بسیار سخت و چالش‌برانگیز می‌باشد.
در سال‌های اول زندگی زناشویی زمانی‌که فردی به نحوی اذیت می‌شود خیلی غیر عادی و غیر‌طبیعی نیست که روزها و هفته‌ها و ماه‌ها روی زخم‌ها و آسیب‌هایی که از همسر خود دیده است فکر کند و بصورت محرمانه بر ضد همسر خود که به او آزار رسانیده و او را نادیده می‌گیرد و در برابر او بی‌احساس است، لجاجت و نیز کینه و غرض‌ورزی کند. از جهت دیگر بطور کلی بنظر می‌رسد که همسر بتواند از احساسات و خشم و به سرعت اذیت شدن، خود را دور نگه‌دارد و آنها را اگر دریافت نمود فورا رفع و دفع نماید.
همسری تعریف می‌کرد زمانیکه احساس اذیت و آزار می‌کند، همیشه بخشی از وجودش سرسختی و یکدندگی خاصی می‌کند که آیا فرد را ببخشد و یا نه. او نمی‌خواست که از خشم و عصبانی شدن برحذر باشد اما می‌گفت آن به من یک حس خود- برتری عادلانه و بی‌گناه و نیکوکار می‌داد. لیکن در طول زمان به این توجه نمودم که این حالت تاثیرش را بر من خیلی گذاشت. مثلا زمانی‌که شوهرم کار زیادی می‌کرد و بصورت مداوم از خانه به دور بود، من مملو از خشم و عصبانیت بودم و حاصل آن این بود که من جدا در درون خود خُرد شده بودم. حتی بعداز اینکه تعهد نمودم که بیشتر بخشنده باشم و کمتر انتقام‌جو، هنوز هم برای من بسیار سخت بود که این عادت را که شدیدا در وجود خود دارم، از وجود خود دور نمایم. انگیزه برای تلافی کردن و تنبیه نمودن یک شخص در بسیاری از ما انسان‌ها نیرومند است و زمانی این انگیزه و محرک فعال می‌شود که شخص احساس کند که فردی به او خیانت و یا خطا کرده باشد، خطایی که به سختی قابل فراموشی باشد. در بعضی از مواقع تقریبا بنظر غیرممکن می‌آید که در برابر این احساسات در برابر فرد جبهه نگیریم و یا کوتاه بیائیم و بخصوص از خطر از دست دادن حمایت و حفاظت غرور خود چشم‌پوشی نمائیم. مهمتر اینکه خودمان را با خطر زخم‌ها و دردهای بیشتری مواجه نمائیم. وی سرانجام اشاره نمود که آنچه در نهایت او را به حرکت واداشت، این بود که عادت رنجشی که به او محکم چسبیده بود بشکند و تشخیص دهد که چقدر از این راه به خود رنج داده و خود را اذیت نموده است.
در جریان این کار او متوجه شد که خودش نیاز مبرمی به بخشش دارد. او اشاره نمود که خود را از گناهان پیش که مرتکب شده است ببخشد. گناهانی مثل اینکه یک مادر و یا همسر ناکاملی بوده است و به خوبی انجام وظیفه نکرده است. این خطاهایی که به شخصیت خود نسبت داده است را باور داشته و این باعث شده است که خود را بی‌ارزش بداند و علاقه و عشق خود را نسبت به خود بپذیرد (مثلا مواقعی که عصبانی و کم‌حوصله نسبت به خانواده خود می‌شده است).
همچنین می‌بایست خود را به خاطر اینکه بخشاینده نبوده است، ببخشد. او گفت البته باید بپذیرم که این عادتی که به آن چسبیده و خو گرفته است در واقع آزارش به خود او و به دیگران رسیده و اکتسابی و یادگیری بوده است. این الگوی انتخاب نشده‌ای است که در واقع او در آن مقصر نبوده است. به هر تقدیر او تشخیص داد که در این لحظه از زندگی قدرت و نیروی آنرا دارد که این تمایلات و حضایضی که عمیقا در او نهاده شده است را عوض نماید.
از جهتی دیگر همسر او اشاره داشت که می‌داند که این تغییر در خود، و در زندگی خود، نیاز به کوشش فراوان و تمرین مداوم و حمایت و مهمتر از همه به صبر و حوصله دارد.
البته شکی نبود که در مواقعی می‌بایست و ضروری بود که خودش را بخاطر تاخیر طولانی برای رسیدن به نقطه فعلی ببخشد. این عمل نیز همانند درمان زخم‌های بدنی زمان می‌برد و بتدریج بصورت جزءبه‌جزء ایجاد می‌شود. او گفت که نیاز دارد همان زخم‌ها را ملاحظه نماید و برای بهبود آنها اینقدر حوصله به خرج دهد تا عاقبت انجام گیرد تا شاید روزی بتواند بصورت واقعی و کلی اجازه دهد آنها بیایند و بروند و آن وقت است که می‌تواند خود را روراست جلوه دهد. در واقعیت بین به تعویق انداختن و صبر و حوصله یک تعادل ظریفی باید انجام گیرد. لیکن او اشاره نمود که حالا هر دو می‌توانند با سخت‌ترین چالش‌ها مقابله نمایند و البته این زمانی رخ خواهد داد که هر زمان یک قدم آهسته و کوچک و رو به جلو بردارند، و بسیار محتاط و با حوصله باشند.
Date: سه‌شنبه, ژانویه 23, 2018 - 19:00

Share this with: ارسال این مطلب به