آیا شما فکر میکنید مغولها با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را به خاک و خون کشیدند؟
انسان موجودی اندیشمند و دارای قدرت تفکر و تعقل است. همین صفت، وجهتمایز او با سایر مخلوقات بهحساب میآید. بههمین دلیل او از اولین روز آفرینش، زندگی و مسائل مرتبط با آن را از روی تجربهها و دانستههای اولیه آغاز کرد و روزبهروز با دستیابی به اطلاعات جدید و با استفاده از تجربههای قبلی، دانش خود را توسعه داد و گامبهگام با پشت سر گذاشتن مراحل رشد و ترقی، بر مشکلات و گرفتاریهای زندگی فایق آمد بهطوریکه امروز پا به دنیایی مدرن و پیشرفته گذاشته است و میتوان گفت بسیاری از این دستاوردهای جدید برگرفته از اندیشه و تفکرات رشد یافته او در طول تاریخ حیاتش بوده است.
بنا به گواهی تاریخ، ایرانیان از دوران باستان تاکنون، در چرخه حیات بشری، نقش بارز و تعیین کنندهای داشتهاند و با اندیشهها و تفکرات خود، به عنوان اقوامی تمدنسازِ نقشآفرین با قدمتی کهن و تاریخی مدون شناخته شدهاند. آثار مکتوب و غیرمکتوب باقی مانده از روزگاران گذشته گواه بر این مدعا است.
تاریخ ده هزار ساله کشور ایران که نشان از جهانبینی و ژرفنگری اقوام ایرانی دارد، مشحون از واقعیتهایی است که نشان دهنده نخستین آیین کشورداری جهانی در روی کره زمین است. شالوده تفکر و اندیشه ایرانی براساس اعلام نخستین بیانیه حقوق بشر بوده که توسط کوروش بزرگ حق آزادی عقیده و احترام به معتقدات دیگران در آن بهرسمیت شناخته شده است. بر این اساس درخشش و اشاعه فرهنگ و هنر ایرانی در دورانی بسیار طولانی از چین تا اروپای غربی و حتی آفریقای شمالی را در برگرفته و یکی از کانونهای اصلی تمدن جهان را تشکیل داده است.
با نگاهی اجمالی به تاریخ گذشته نه چندان دور کشورمان میتوانیم از دورانی صحبت کنیم که چندین سال گرفتار جنگهای پیدرپی با یونانیان بودیم. وقتی با دقت فراوان و کنجکاوانه به این رویدادها نظر بیافکنیم به این نتیجه میرسیم که ریشه بسیاری از این درگیریها بر سر مسائل پیش پا افتاده بوده است و بهانههایی موجب گردیده که ما چندین بار به کشور یونان قدیم حمله کنیم. در حالی که با درایت و نیکاندیشی میتوانستیم از این جنگها دوری نمائیم و نیروهای انسانی و منابع مادی و معنوی خودمان را برای رشد و توسعه کشور و رفاه نسبی مردم بکار گیریم.
این یک امر طبیعی و بدیهی است که وقتی شما کل توان و قدرت نظامی و مالی خود را بهکار گیرید و به کشوری تهاجم کنید و ضمن قتل و غارت آن سرزمینها را به آتش بکشید، باید انتظار این را داشته باشید که آنها اقدام به مثل کنند و غرور شکسته شده خود را با حمله به ما و پیروزی بر ما بازیابی نمایند. اگر چه منابع تاریخی درستی از دوران کهن کشورمان در دست نداریم و اغلب آنچه که ما به آنها استناد میکنیم، منابع خارجی و اغلب یونانی است، ولی میتوان به این نکته پرداخت که ما به علتهای حمله دیگران به خودمان اشاره نمیکنیم ولی از قساوت حملهکنندهای مثل اسکندر و آتشزدن تخت جمشید گله و شکایتهای فراوانی داریم.
"شما فکر میکنید یونانیها با ما دشمن بودند که تخت جمشید را به آتش کشیدند؟"
اگر تاریخ را ورق بزنیم و جلوتر بیائیم و در صفحهای که نشان دهنده شرایط مردم در اواخر دوران ساسانی است بایستیم به روزگاری برخورد میکنیم که شاید یکی از اسفبارترین زمانهای تاریخ ما بوده است. دورانی که مردم هم از طرف حکومت و هم از طرف سردمداران دین زرتشت در فشار شدیدی بودند و به سختی روزگار را سپری میکردند. کشور در اوج اندوختههای مالی در خزاین حکومتمداران و در اوج زندگی پر از رفاه و آلودگی توسط دینداران به سر میبرد، ولی مردم عادی جامعه که اغلب رعیتهای تحت فشار سیستم ارباب رعیتی آن زمان بودند، برای تامین معیشت یک زندگی عادی در مضیقه بهسر میبردند و حاصل دسترنج کار آنها که اغلب کشاورزی و دامپروری بود به جیب صاحبان زور و زر و تزویر میرفت.
در یک چنین وضعیتی اعراب تازه به دوران رسیده به ما حمله کردند و اگر بادِ غرور قدرت و ثروت ذهن و چشم حکومترانان ما را پر نکرده بود، با درایت و تفکر میشد قبل از وقوع این تعرض، جلوی آن را گرفت. در هر حال به قول استاد بزرگوارمان دکتر باستانی پاریزی تاریخ را نمیتوان با اگرها عوض کرد و آمد به سر ما آنچه که میتوانست نیاید. ثروت، امکانات، منابع مالی به تاراج رفت و فرهنگ و هویت تاریخی و اعتقادیمان دچار لطمههای فراوانی گردید.
"آیا شما فکر میکنید اعراب با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را ویران نمودند؟"
بگذارید باز هم تاریخ را ورق بزنیم و خودمان را برسانیم به دوران حکومت نسبتاً مقتدر خوارزمشاهیان. در این ایام چنگیزخان مغول پس از تسلط بر چین و بخشی از آسیای میانه با حکومت ایران همسایه شد. خواسته چنگیز برقراری ارتباط بازرگانی و تجاری با ایران بود و در ابتدا با ادب و رعایت بسیاری از شئونات لازم با محمد خوارزمشاه برخورد کرد ولی این پادشاه خودخواه که تحت تسلط همسرش بود برخورد خصمانهای با مغول کرد و موجب هجوم آنها را به کشورمان فراهم ساخت. بر اثر این بیتدبیری امکانات و دستاوردهایی که با سعی و کوشش فراوان ایجاد شده بود و میتوانست آینده بهتری را برای مردم کشورمان فراهم سازد، در زیر تفکرات یک حکومت مستبدانه از بین رفت و خسارات فراوانی به ایران وارد شد.
"آیا شما فکر میکنید مغولها با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را به خاک و خون کشیدند؟"
اگر حوصله کنیم و اوراق تاریخ را تندتر ورق بزنیم و از مصیبتهای دیگری مانند حمله تیمورلنگ هم صرفنظر نمائیم و خودمان را برسانیم به اواخر دولت صفوی، مشاهده میکنیم، حکومتی که در دوران حاکمان اولیه خود بسیار مقتدر بود بر اثر ضعف داخلی و بیخردی حکومترانان اواخر این سلسله، کارش به جایی رسید که فرد نالایق، خرافی و ضعیفالنفسی مانند سلطان حسین مغلوب یک تعداد از افغانهایی شد که نه از لحاظ نیروی جنگی و نه از لحاظ تدبیر و سیاست در حد و اندازه یک چنین براندازی نبودند.
"آیا شما فکر میکنید افغانها با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را به تسخیر خود درآوردند؟"
پرداختن به تمرکز روی این روندهای تاریخی را اگر ادامه دهیم، سرانجام به روزگار امروز میرسیم که وضعیت آنچنان مطلوبی نداریم. چرا ما اینگونهایم. بگذارید سوال اول خودم را تکرار کنم:
"شما فکر میکنید دشمن اصلی ما کیست؟"
جواب دادن به این سوال خیلی مشکل نیست ولی قبل از آن میتوانم بگویم، ما مردم و کشوری هستیم که به جای نگاه به آینده، نگاه به گذشته داریم. حال چرا اینگونهایم، دلایل زیادی وجود دارد که در این مختصر نمیتوان به آن اشاره چندانی کرد. ولی از بررسیهای همه جانبه شرایط تاریخی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در طول تاریخ چند هزار سالهمان، ما به این نتیجه میرسیم که:"دشمن اصلی ما، خودمان هستیم."
بنا به گواهی تاریخ، ایرانیان از دوران باستان تاکنون، در چرخه حیات بشری، نقش بارز و تعیین کنندهای داشتهاند و با اندیشهها و تفکرات خود، به عنوان اقوامی تمدنسازِ نقشآفرین با قدمتی کهن و تاریخی مدون شناخته شدهاند. آثار مکتوب و غیرمکتوب باقی مانده از روزگاران گذشته گواه بر این مدعا است.
تاریخ ده هزار ساله کشور ایران که نشان از جهانبینی و ژرفنگری اقوام ایرانی دارد، مشحون از واقعیتهایی است که نشان دهنده نخستین آیین کشورداری جهانی در روی کره زمین است. شالوده تفکر و اندیشه ایرانی براساس اعلام نخستین بیانیه حقوق بشر بوده که توسط کوروش بزرگ حق آزادی عقیده و احترام به معتقدات دیگران در آن بهرسمیت شناخته شده است. بر این اساس درخشش و اشاعه فرهنگ و هنر ایرانی در دورانی بسیار طولانی از چین تا اروپای غربی و حتی آفریقای شمالی را در برگرفته و یکی از کانونهای اصلی تمدن جهان را تشکیل داده است.
با نگاهی اجمالی به تاریخ گذشته نه چندان دور کشورمان میتوانیم از دورانی صحبت کنیم که چندین سال گرفتار جنگهای پیدرپی با یونانیان بودیم. وقتی با دقت فراوان و کنجکاوانه به این رویدادها نظر بیافکنیم به این نتیجه میرسیم که ریشه بسیاری از این درگیریها بر سر مسائل پیش پا افتاده بوده است و بهانههایی موجب گردیده که ما چندین بار به کشور یونان قدیم حمله کنیم. در حالی که با درایت و نیکاندیشی میتوانستیم از این جنگها دوری نمائیم و نیروهای انسانی و منابع مادی و معنوی خودمان را برای رشد و توسعه کشور و رفاه نسبی مردم بکار گیریم.
این یک امر طبیعی و بدیهی است که وقتی شما کل توان و قدرت نظامی و مالی خود را بهکار گیرید و به کشوری تهاجم کنید و ضمن قتل و غارت آن سرزمینها را به آتش بکشید، باید انتظار این را داشته باشید که آنها اقدام به مثل کنند و غرور شکسته شده خود را با حمله به ما و پیروزی بر ما بازیابی نمایند. اگر چه منابع تاریخی درستی از دوران کهن کشورمان در دست نداریم و اغلب آنچه که ما به آنها استناد میکنیم، منابع خارجی و اغلب یونانی است، ولی میتوان به این نکته پرداخت که ما به علتهای حمله دیگران به خودمان اشاره نمیکنیم ولی از قساوت حملهکنندهای مثل اسکندر و آتشزدن تخت جمشید گله و شکایتهای فراوانی داریم.
"شما فکر میکنید یونانیها با ما دشمن بودند که تخت جمشید را به آتش کشیدند؟"
اگر تاریخ را ورق بزنیم و جلوتر بیائیم و در صفحهای که نشان دهنده شرایط مردم در اواخر دوران ساسانی است بایستیم به روزگاری برخورد میکنیم که شاید یکی از اسفبارترین زمانهای تاریخ ما بوده است. دورانی که مردم هم از طرف حکومت و هم از طرف سردمداران دین زرتشت در فشار شدیدی بودند و به سختی روزگار را سپری میکردند. کشور در اوج اندوختههای مالی در خزاین حکومتمداران و در اوج زندگی پر از رفاه و آلودگی توسط دینداران به سر میبرد، ولی مردم عادی جامعه که اغلب رعیتهای تحت فشار سیستم ارباب رعیتی آن زمان بودند، برای تامین معیشت یک زندگی عادی در مضیقه بهسر میبردند و حاصل دسترنج کار آنها که اغلب کشاورزی و دامپروری بود به جیب صاحبان زور و زر و تزویر میرفت.
در یک چنین وضعیتی اعراب تازه به دوران رسیده به ما حمله کردند و اگر بادِ غرور قدرت و ثروت ذهن و چشم حکومترانان ما را پر نکرده بود، با درایت و تفکر میشد قبل از وقوع این تعرض، جلوی آن را گرفت. در هر حال به قول استاد بزرگوارمان دکتر باستانی پاریزی تاریخ را نمیتوان با اگرها عوض کرد و آمد به سر ما آنچه که میتوانست نیاید. ثروت، امکانات، منابع مالی به تاراج رفت و فرهنگ و هویت تاریخی و اعتقادیمان دچار لطمههای فراوانی گردید.
"آیا شما فکر میکنید اعراب با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را ویران نمودند؟"
بگذارید باز هم تاریخ را ورق بزنیم و خودمان را برسانیم به دوران حکومت نسبتاً مقتدر خوارزمشاهیان. در این ایام چنگیزخان مغول پس از تسلط بر چین و بخشی از آسیای میانه با حکومت ایران همسایه شد. خواسته چنگیز برقراری ارتباط بازرگانی و تجاری با ایران بود و در ابتدا با ادب و رعایت بسیاری از شئونات لازم با محمد خوارزمشاه برخورد کرد ولی این پادشاه خودخواه که تحت تسلط همسرش بود برخورد خصمانهای با مغول کرد و موجب هجوم آنها را به کشورمان فراهم ساخت. بر اثر این بیتدبیری امکانات و دستاوردهایی که با سعی و کوشش فراوان ایجاد شده بود و میتوانست آینده بهتری را برای مردم کشورمان فراهم سازد، در زیر تفکرات یک حکومت مستبدانه از بین رفت و خسارات فراوانی به ایران وارد شد.
"آیا شما فکر میکنید مغولها با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را به خاک و خون کشیدند؟"
اگر حوصله کنیم و اوراق تاریخ را تندتر ورق بزنیم و از مصیبتهای دیگری مانند حمله تیمورلنگ هم صرفنظر نمائیم و خودمان را برسانیم به اواخر دولت صفوی، مشاهده میکنیم، حکومتی که در دوران حاکمان اولیه خود بسیار مقتدر بود بر اثر ضعف داخلی و بیخردی حکومترانان اواخر این سلسله، کارش به جایی رسید که فرد نالایق، خرافی و ضعیفالنفسی مانند سلطان حسین مغلوب یک تعداد از افغانهایی شد که نه از لحاظ نیروی جنگی و نه از لحاظ تدبیر و سیاست در حد و اندازه یک چنین براندازی نبودند.
"آیا شما فکر میکنید افغانها با ما دشمن بودند که به ما حمله کردند و کشورمان را به تسخیر خود درآوردند؟"
پرداختن به تمرکز روی این روندهای تاریخی را اگر ادامه دهیم، سرانجام به روزگار امروز میرسیم که وضعیت آنچنان مطلوبی نداریم. چرا ما اینگونهایم. بگذارید سوال اول خودم را تکرار کنم:
"شما فکر میکنید دشمن اصلی ما کیست؟"
جواب دادن به این سوال خیلی مشکل نیست ولی قبل از آن میتوانم بگویم، ما مردم و کشوری هستیم که به جای نگاه به آینده، نگاه به گذشته داریم. حال چرا اینگونهایم، دلایل زیادی وجود دارد که در این مختصر نمیتوان به آن اشاره چندانی کرد. ولی از بررسیهای همه جانبه شرایط تاریخی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در طول تاریخ چند هزار سالهمان، ما به این نتیجه میرسیم که:"دشمن اصلی ما، خودمان هستیم."
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, January 23, 2019 - 19:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو