سنگینی بار شلوغ شدن کلاسها را نه فقط معلمان مشغول به کار، بلکه کل جامعه تحمل میکند و این بهای گزاف را همگی باید بپردازیم
پیشنهاد اخیر آموزش و پرورش انتاریو مبنی بر افزایش تعداد دانشآموزان مدارس دولتی را حتما شنیده، و اخبار اعتراضها را خواندهاید. اما آیا این همه اعتراضها در این چند مدت، فقط به دلیل بیکار شدن بخشی از معلمان است؟ در واقع سنگینی بار شلوغ شدن کلاسها را نه فقط معلمان مشغول به کار، بلکه کل جامعه تحمل میکند و این بهای گزاف را همگی باید بپردازیم. میپرسید چگونه؟! ابتدا با کمی یادآوری از نوشتههای قبلی نظرتان را به وظایف معلمان، و نیز شیوههای آموزش کودکان استثنایی جلب میکنم تا بدانیم طرح فراگیر (Inclusion) از چه وقت شروع شد، چرا اجرا شد، و چگونه عملی شد؛ و سپس تصمیم راجع به اینکه "افزایش تعداد دانشآموزان داخل هر کلاس چه نوع پسرفتی محسوب میشود" را به عهده شما میگذارم. این بار نه فقط به عنوان معلم انتاریو، بلکه به عنوان یک مادر، و هم فردی از جامعه با شما سخن میگویم.
به خاطر میآورید که سال گذشته یک بار مفصل راجع به وظایفی که بر شانه معلمان انتاریوست گفتیم. علاوه بر آموزش دروس و مهارتهای تحصیلی، وظیفه ارزیابی مستمر و کارنامه هم هست، معلم میباید از بهداشت روانی بچهها هم اطمینان حاصل کند و مراقب باشد اگر نشانهای از آزاررسانی به کودک مشاهده میشود آنرا گزارش نماید، وقتی دانشآموزی حساسیت و یا هر مشکل فیزیکی دارد معلم باید مراقبتهای لازم را به جا آورد، ایمنی بچهها را در مواقع اضطراری تامین کند، فرمهای ثبتنام پیتزا و سفرعلمی بچهها و رضایتنامهها را به موقع پخش و جمع کند، وقتی کفشهای زمستانی بچهها گل و شل به راهرو آورده، یا جلوی راه رفت و آمد را گرفته، همه میپرسند این ریخت و پاش مال بچههای کدام معلم است، دانشآموز فراموش کرده در سرمای زمستان دستکش و لباس کافی بیاورد، با لباس گلی و خیس از زنگ تفریح برگشته به کلاس، اوست که باید راه چارهای پیدا کند،کودکی زمین خورده و به گریه افتاده، هم صدمه دیده و هم دلش شکسته است، بین بچهها مشکلی پیش آمده، او میانجیگر میشود و پرستار و ... خلاصه معلم باید یک تنه حلاج باشد، درس دادن فقط یکی از مسئولیتهایش است! حالا تصور کنید روز پرمسئولیت معلم را در حالی که بچهای مرتب از روی صندلیاش بلند میشود و سروصدا میکند و حواس بقیه را پرت میکند، بچهای که انگلیسی نمیداند و از کلاس ایاسال (آموزش زبان) خود برگشته و معلم باید به او علوم درس بدهد، یک بچه نارسایی قلبی دارد و هرچند دقیقه باید نگاهش کرد که فهمیده شود حالش خوب است، یک بچه بسیار کندتر از بقیه مینویسد، دیگری ریاضی را به کندی و با تکرار زیاد متوجه میشود، برای بچهای که کم شنواست باید میکروفون مخصوص را استفاده کرد ولی درعین حال باید به موقع هم میکروفون را خاموش کرد تا هم گوش او اذیت نشود و هم گفتگوی معلم با دیگران محفوظ بماند، مبادا کسی به بچهای که روی صندلی چرخدار است ترحم کند ولی باید با او همکاری کنند. حضور دانشآموزان با نیازهای ویژه، درون کلاس عادی، به معنای طرح فراگیر است. اگرچه همه این موارد ممکنست یکجا در یک روز جمع نشود، اما بهتر است بدانیم واقعا در کلاسها کم و بیش همین نوع موارد جریان دارد.
طبق تعریف و اسناد آموزش و پرورش انتاریو، دانشآموزانی که از نظر رفتاری، ارتباطی، فکری، فیزیکی، یا چندین مورد، دارای حالت استثنایی هستند، ممکنست به طرح آموزش استثنایی (ویژه) نیاز داشته باشند و/یا خدمات کاملی را از مدرسه دریافت نمایند. طرح آموزش ویژه و خدمات مربوطه تشکیل شده است از: شیوه تدریس و ارزیابی به شیوهای متفاوت از بقیه جمعیت عادی دانشآموزان؛ که مستلزم راههای یاد دادن، مکان نشستن دانشآموز، و تکنولوژی کمکی؛ و/یا تغییر در انتظارات درسی بنا بر سطح آموزشی و سن دانشآموز، و مطابق با سند آموزشی استان میباشد.
http://www.edu.gov.on.ca/eng/parents/speced.html
برای نمونه یک گزارش (Learning Disabilities Association of Ontario) نشان میدهد در سال تحصیلی 2015-2016 دانشآموزانی که به نوعی برای تشخیص استثنایی معرفی شدهاند آمار حدود 40 درصد را تشکیل دادهاند. اگرچه آمار دقیق از تعداد دانشآموزان با نیازهای ویژه در دست نیست، اما همین بس که بدانیم پیچیدگی امر آموزش بدان دلیل است که این بچهها اخیرا در کلاسهای معمولی حضور دارند. در سال 2003 بود که به دلیل شکایت گروهی از معلمان تحت تعلیم، اهمیت کسب مهارت خاص برای رویارویی با این قبیل دانشآموزان آشکار شد و تصمیم بر آن شد که تعداد ساعات معینی از دوره تربیت معلم به این امر اختصاص یابد.
در فصل دوم کتاب آموزش استثنایی در کانادا نوشته زوج ادموندز، میخوانیم که تا سال 1980 تنها راهی که برای تعلیم دانشآموزان این چنینی بود، کلاسهای جداگانه یا حتی مدارس مستقل بوده است. طرح فراگیر فرصتی به این بچهها داد تا با همسالان خود و در محیطی عادی آموزش ببینند و امکان بازی و ارتباط داشته باشند و در محله خود و با همسایگان خود در یک مدرسه درس بخوانند و مجبور به طی مسافتهای طولانی نباشند. همچنین بچههای عادی با دیدن این دانشآموزان آگاهی بیشتری از تفاوتهای فردی و تواناییها کسب میکنند. طبق قانون حقوق و آزادیهای کانادا، قسمت 15 میدانیم که "همه افراد در برابر قانون مساویند و مصونیت برابر دارند تا از مزایای مساوی بهرهمند شوند؛ بدون هیچ تبعیضی، و مشخصا بدور از تبعیض نژادی، ملی، قومی، رنگ پوست، دین، جنسیت، سن، و ناتوانی روانی یا جسمی". تا به امروز دادگاه عالی کانادا این حق را برای بچهها، جای دادن در مکان آموزشی مناسب و طرح و اقدامات مربوطه، تعبیر کرده است.
پس دیدیم که این طرح فراگیر از مصادیق حقوق انسانی کاناداییهاست و چنین سابقه طولانی بر مبنای دلایل حرفهای و تخصصی اتخاذ شده است. وظایف معلمان انتاریو هم از پیش تعیین شده است. چنانچه ما در شرایط محتمل جدید شاهد این باشیم که تعداد دانشآموزان هر کلاس زیادتر شود و تعداد معلمان حقوق بگیر دولت کم شود تا کسری بودجه درست از آب دربیاید و به جای 23 دانش آموز درهرکلاس، ما 28 نفر داشته باشیم، احتمال وقوع مشکلات یادگیری، آتیسم، مشکلات رفتاری، و غیره در هرکلاس چقدر بالاتر میرود. با افزایش تعداد دانشآموزان، اداره کلاس حتی بدون این مشکلات هم بخودی خود سختتر خواهد بود، و با این مشکلات، فشار مضاعف به کل کلاس خواهد آمد: هم کار طراحی و هماهنگیها برای معلم بیشتر خواهد بود و هم شلوغی کلاس باعث اختلال در نظم خود بچه ها میشود. تصور کنید این همه پیچیدگی مربوط به طرح فراگیر وقتی به درستی اعمال نشود و نیازهای دانشآموزان پاسخ داده نشود، در دراز مدت بافت جمعیت دانشآموزی، چه تفاوت محسوسی را در سلامت روان و راندمان تحصیلی خود مشاهده خواهد کرد؟ با عرض پوزش از تلخ کردن اوقات شما، امیدوارم برای تصمیمات درست و حفظ سلامت روانی نسل آینده هنوز وقت باشد.
به خاطر میآورید که سال گذشته یک بار مفصل راجع به وظایفی که بر شانه معلمان انتاریوست گفتیم. علاوه بر آموزش دروس و مهارتهای تحصیلی، وظیفه ارزیابی مستمر و کارنامه هم هست، معلم میباید از بهداشت روانی بچهها هم اطمینان حاصل کند و مراقب باشد اگر نشانهای از آزاررسانی به کودک مشاهده میشود آنرا گزارش نماید، وقتی دانشآموزی حساسیت و یا هر مشکل فیزیکی دارد معلم باید مراقبتهای لازم را به جا آورد، ایمنی بچهها را در مواقع اضطراری تامین کند، فرمهای ثبتنام پیتزا و سفرعلمی بچهها و رضایتنامهها را به موقع پخش و جمع کند، وقتی کفشهای زمستانی بچهها گل و شل به راهرو آورده، یا جلوی راه رفت و آمد را گرفته، همه میپرسند این ریخت و پاش مال بچههای کدام معلم است، دانشآموز فراموش کرده در سرمای زمستان دستکش و لباس کافی بیاورد، با لباس گلی و خیس از زنگ تفریح برگشته به کلاس، اوست که باید راه چارهای پیدا کند،کودکی زمین خورده و به گریه افتاده، هم صدمه دیده و هم دلش شکسته است، بین بچهها مشکلی پیش آمده، او میانجیگر میشود و پرستار و ... خلاصه معلم باید یک تنه حلاج باشد، درس دادن فقط یکی از مسئولیتهایش است! حالا تصور کنید روز پرمسئولیت معلم را در حالی که بچهای مرتب از روی صندلیاش بلند میشود و سروصدا میکند و حواس بقیه را پرت میکند، بچهای که انگلیسی نمیداند و از کلاس ایاسال (آموزش زبان) خود برگشته و معلم باید به او علوم درس بدهد، یک بچه نارسایی قلبی دارد و هرچند دقیقه باید نگاهش کرد که فهمیده شود حالش خوب است، یک بچه بسیار کندتر از بقیه مینویسد، دیگری ریاضی را به کندی و با تکرار زیاد متوجه میشود، برای بچهای که کم شنواست باید میکروفون مخصوص را استفاده کرد ولی درعین حال باید به موقع هم میکروفون را خاموش کرد تا هم گوش او اذیت نشود و هم گفتگوی معلم با دیگران محفوظ بماند، مبادا کسی به بچهای که روی صندلی چرخدار است ترحم کند ولی باید با او همکاری کنند. حضور دانشآموزان با نیازهای ویژه، درون کلاس عادی، به معنای طرح فراگیر است. اگرچه همه این موارد ممکنست یکجا در یک روز جمع نشود، اما بهتر است بدانیم واقعا در کلاسها کم و بیش همین نوع موارد جریان دارد.
طبق تعریف و اسناد آموزش و پرورش انتاریو، دانشآموزانی که از نظر رفتاری، ارتباطی، فکری، فیزیکی، یا چندین مورد، دارای حالت استثنایی هستند، ممکنست به طرح آموزش استثنایی (ویژه) نیاز داشته باشند و/یا خدمات کاملی را از مدرسه دریافت نمایند. طرح آموزش ویژه و خدمات مربوطه تشکیل شده است از: شیوه تدریس و ارزیابی به شیوهای متفاوت از بقیه جمعیت عادی دانشآموزان؛ که مستلزم راههای یاد دادن، مکان نشستن دانشآموز، و تکنولوژی کمکی؛ و/یا تغییر در انتظارات درسی بنا بر سطح آموزشی و سن دانشآموز، و مطابق با سند آموزشی استان میباشد.
http://www.edu.gov.on.ca/eng/parents/speced.html
برای نمونه یک گزارش (Learning Disabilities Association of Ontario) نشان میدهد در سال تحصیلی 2015-2016 دانشآموزانی که به نوعی برای تشخیص استثنایی معرفی شدهاند آمار حدود 40 درصد را تشکیل دادهاند. اگرچه آمار دقیق از تعداد دانشآموزان با نیازهای ویژه در دست نیست، اما همین بس که بدانیم پیچیدگی امر آموزش بدان دلیل است که این بچهها اخیرا در کلاسهای معمولی حضور دارند. در سال 2003 بود که به دلیل شکایت گروهی از معلمان تحت تعلیم، اهمیت کسب مهارت خاص برای رویارویی با این قبیل دانشآموزان آشکار شد و تصمیم بر آن شد که تعداد ساعات معینی از دوره تربیت معلم به این امر اختصاص یابد.
در فصل دوم کتاب آموزش استثنایی در کانادا نوشته زوج ادموندز، میخوانیم که تا سال 1980 تنها راهی که برای تعلیم دانشآموزان این چنینی بود، کلاسهای جداگانه یا حتی مدارس مستقل بوده است. طرح فراگیر فرصتی به این بچهها داد تا با همسالان خود و در محیطی عادی آموزش ببینند و امکان بازی و ارتباط داشته باشند و در محله خود و با همسایگان خود در یک مدرسه درس بخوانند و مجبور به طی مسافتهای طولانی نباشند. همچنین بچههای عادی با دیدن این دانشآموزان آگاهی بیشتری از تفاوتهای فردی و تواناییها کسب میکنند. طبق قانون حقوق و آزادیهای کانادا، قسمت 15 میدانیم که "همه افراد در برابر قانون مساویند و مصونیت برابر دارند تا از مزایای مساوی بهرهمند شوند؛ بدون هیچ تبعیضی، و مشخصا بدور از تبعیض نژادی، ملی، قومی، رنگ پوست، دین، جنسیت، سن، و ناتوانی روانی یا جسمی". تا به امروز دادگاه عالی کانادا این حق را برای بچهها، جای دادن در مکان آموزشی مناسب و طرح و اقدامات مربوطه، تعبیر کرده است.
پس دیدیم که این طرح فراگیر از مصادیق حقوق انسانی کاناداییهاست و چنین سابقه طولانی بر مبنای دلایل حرفهای و تخصصی اتخاذ شده است. وظایف معلمان انتاریو هم از پیش تعیین شده است. چنانچه ما در شرایط محتمل جدید شاهد این باشیم که تعداد دانشآموزان هر کلاس زیادتر شود و تعداد معلمان حقوق بگیر دولت کم شود تا کسری بودجه درست از آب دربیاید و به جای 23 دانش آموز درهرکلاس، ما 28 نفر داشته باشیم، احتمال وقوع مشکلات یادگیری، آتیسم، مشکلات رفتاری، و غیره در هرکلاس چقدر بالاتر میرود. با افزایش تعداد دانشآموزان، اداره کلاس حتی بدون این مشکلات هم بخودی خود سختتر خواهد بود، و با این مشکلات، فشار مضاعف به کل کلاس خواهد آمد: هم کار طراحی و هماهنگیها برای معلم بیشتر خواهد بود و هم شلوغی کلاس باعث اختلال در نظم خود بچه ها میشود. تصور کنید این همه پیچیدگی مربوط به طرح فراگیر وقتی به درستی اعمال نشود و نیازهای دانشآموزان پاسخ داده نشود، در دراز مدت بافت جمعیت دانشآموزی، چه تفاوت محسوسی را در سلامت روان و راندمان تحصیلی خود مشاهده خواهد کرد؟ با عرض پوزش از تلخ کردن اوقات شما، امیدوارم برای تصمیمات درست و حفظ سلامت روانی نسل آینده هنوز وقت باشد.
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, April 24, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Leila Kazemzadeh لیلا كاظم زاده معلم رسمی انتاریو و ساکن تورنتو میباشد. او كارشناس ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی و كارشناس آموزش از دانشگاه لیک هد (Lakehead) است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو