این روزها فضولی کمتر آفتابی میشود و اغلب در یک نقطه دنج با تعداد زیادی دیکشنری از فارسی به انگلیسی و برعکس نشسته و سخت غرق مطالعه است
از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد آن که این روزها استاد فضولی که معرف حضورتان است، کمتر در مجامع عمومی آفتابی میشود و اغلب در گوشه خانه یا در یک نقطه دنج از کتابخانههای عمومی شهر تورنتو نشسته و تعداد زیادی دیکشنری از فارسی به انگلیسی و از انگلیسی به فارسی در روی میز گذاشته و سخت غرق مطالعه و نوشتن مطلبی است.
از آنجایی که این فضولخان خود استاد فضولی و زاغ سیاه چوب زدن دیگران است و کلیه اصول و فنون استتار و اختفا را از اساتید امر یادگرفته، لذا پی بردن به این حرکات او به مقدار زیادی مشکل و حتی شاید غیرممکن باشد. اما همین فضولی رادارش یک نقاط کوری دارد که اگر کسی آنها را پیدا کند به نحو مطلوب میتواند در سیستمش نفوذ کرده و به کنه نرمافزار ذهنش پی ببرد.
یکی از نقاط کور این است که با یک جعبه شیرینی به او نزدیک شوی و با لب خندان سلام و علیک چاق و چلهای تقدیماش کنی و آنگاه یواشکی در کنارش بنشینی و بگویی خوب:"استاد فضولی، چه خبر؟"
همین یک جمله آنچنان او را دگرگون میکند که نگو. یک شاهنامه که هیچ، هفت جلد مثنوی هفتاد من کاغذ از اخبارهای گذشته، حال و آینده را با فنون فضولی و روش جدید آن، بخورد آدم میدهد که شنونده ملتفت نمیشود بسیاری از این اخبارها فیک بوده و متعلق به گذشته است.
مخلص کلام آن که ما با این ترفند روزی که استاد فضولی در یک محل دنجی پشت میزی نشسته و اطرافش پر از کتابهای فرهنگ لغات خارجی بود رفتیم تا سر در بیاوریم که او دارد چه کار میکند. بالاخره پس از کنجکاوی و زیر چشمی رفتن و بویژه هنگامی که او شیرینیهای دانمارکی و ناپلئونی را در جعبه دید و آب از چشم و دهان و بینیاش راه افتاد و رفت که دو تا چای تازه دم بیاورد تا با هم از آن شیرینیها به همراه چای نوش جان کنیم. ما نیز که در محضر این استاد دروس سطح 2 فضولی را تلمذ کردهایم، یواشکی بدون حرکت بدن، دست دراز کردیم و یک صفحه از کارهای او را برداشته و شروع به خواندن نمودیم. شما فکر میکنید چه چیزی مشاهده کردیم؟
جانم برایتان بگوید، ملتفت شدیم که استاد فضولی در حال نوشتن رمانی به نام: Golden Ring به زبان انگلیسی است. ما که با دیدن این نمونه کار داشت روی سرمان هزارها شاخ جور و واجور درمیآمد، چون ترسیدیم که هر آن ممکن است فضولی سر برسد و موجب کدورت فراوان شود، فوراً آن صفحه را رها کرده و سر جایمان نشستیم. اما هزارها فکر و خیال به ذهنمان خطور کرد. از جمله آن که شاید فضولی میخواهد برای رو کم کُنی رمانی به زبان انگلیسی بنویسد که بعضی از اهل قلم فضل نما را در اینجا بایکوت نماید.
خلاصه مطلب، مشغول این فکر و خیالات بودیم تا آن که استاد فضولی از راه رسید و ما با شادی و بگو و بخندهای آنچنانی در حالیکه از دهانمان یک لحظه کلمه استاد استاد نمیافتاد، توانستیم از زیر زبان استاد فضولی این جمله را با هزار زحمت و زور بیرون بکشیم، بله، او در حال نوشتن رمانی به زبان انگلیسی است.
حالا با دانستن این رمز مهم، مشکلمان یکی بود، شد دو تا. پیش خودمان گفتیم چرا فضولی که زبان فارسی را مثل مرحوم جمالزاده همچون شکر میداند، رمانش را به زبان فارسی نمینویسد و با زور چسبان فرهنگ لغات میخواهد آن را به زبان انگلیسی بنویسد. بنابراین برای اینکه به جبروت کار افزوده باشیم از استاد پرسیدیم که چه حکمتی در این کار است؟
استاد فضولی چهرهای ادیبانه در سطح ادبیات جهانی به خود گرفت و گفت: حقیقتش ما دیدیم هر چه مطلب به زبان فارسی مینویسیم، نه کسی میخواند و نه ارزشی دارد، لذا به این فکر رسیدیم که با یک تیر دو نشان بزنیم، رمان خود را به زبان انگلیسی بنویسیم که تا شاید خدا را چه دیدی از سوراخی، سمبهای، دریچهای، پنجرهای این کتاب به روی میز آکادمی جایزه ادبیات نوبل سوئد نفوذ کرد و آنها ما را کاندیدای دریافت این جایزه کردند که مدت حداقل پنجاه، شصت سال است که اینکار عقدهای شده روی دل همه نویسندگان ایرانی که چرا ما یک کاندیدای این جایزه را نداریم.
از آن گذشته حقیر چون اخیراً در جراید فخیمه فارسی زبان تورنتو، به آثاری ترجمه شده چشممان روشن میشود که هر چه دنبال فعل و فاعل و مفعول و سایر اجزای جملات میگردیم، آنها را پیدا نمیکنیم و همین گونه ترجمهها موجب میگردد که خوانندگان به مفهوم واقعی نویسنده پی نبرند و خود این رمزی در جهت عدم درک مفاهیم کتاب میگردد که تصور شود سطح نوشتار اینگونه کتابها از عهده هر کسی ساخته نیست، لذا پس از تالیف و چاپ این رمان به زبان انگلیسی آن را میدهیم به همین گونه ترجمه نمایند که شاید بزرگان آکادمی نوبل و خوانندگان سختپسند فارسی زبان را خوش آید و آن را نوشتاری به سبک پست مدرن و یا فراپست مدرن تشخیص دهند و بر آن نقدها و شرحهای گوناگون بنویسند و در جراید حقیقی و مجازی درج کنند و ما بتوانیم این جایزه نوبل را از آن خود کنیم که هم به وضعیت اسفناک مادی ما در غربت کمک میکند و هم آنکه بستگان، دوستان و علاقمندان گردن بالا میگیرند و میگویند ما هم اولین جایزه ادبیات نوبل را نصیب زبان فخیم فارسی نمودیم و رسالت خود را در این غربت به جا آوردیم.
ما که مسحور فرمایشات استاد فضولی شده بودیم، زیر لب گفتیم:"احسنت، احسنت، ملوک الکلام، کلام الملوک. چنین کنند بزرگان ادب در غربت و چنین باید کرد کار."
"فضولخان کامیونیتی"
از آنجایی که این فضولخان خود استاد فضولی و زاغ سیاه چوب زدن دیگران است و کلیه اصول و فنون استتار و اختفا را از اساتید امر یادگرفته، لذا پی بردن به این حرکات او به مقدار زیادی مشکل و حتی شاید غیرممکن باشد. اما همین فضولی رادارش یک نقاط کوری دارد که اگر کسی آنها را پیدا کند به نحو مطلوب میتواند در سیستمش نفوذ کرده و به کنه نرمافزار ذهنش پی ببرد.
یکی از نقاط کور این است که با یک جعبه شیرینی به او نزدیک شوی و با لب خندان سلام و علیک چاق و چلهای تقدیماش کنی و آنگاه یواشکی در کنارش بنشینی و بگویی خوب:"استاد فضولی، چه خبر؟"
همین یک جمله آنچنان او را دگرگون میکند که نگو. یک شاهنامه که هیچ، هفت جلد مثنوی هفتاد من کاغذ از اخبارهای گذشته، حال و آینده را با فنون فضولی و روش جدید آن، بخورد آدم میدهد که شنونده ملتفت نمیشود بسیاری از این اخبارها فیک بوده و متعلق به گذشته است.
مخلص کلام آن که ما با این ترفند روزی که استاد فضولی در یک محل دنجی پشت میزی نشسته و اطرافش پر از کتابهای فرهنگ لغات خارجی بود رفتیم تا سر در بیاوریم که او دارد چه کار میکند. بالاخره پس از کنجکاوی و زیر چشمی رفتن و بویژه هنگامی که او شیرینیهای دانمارکی و ناپلئونی را در جعبه دید و آب از چشم و دهان و بینیاش راه افتاد و رفت که دو تا چای تازه دم بیاورد تا با هم از آن شیرینیها به همراه چای نوش جان کنیم. ما نیز که در محضر این استاد دروس سطح 2 فضولی را تلمذ کردهایم، یواشکی بدون حرکت بدن، دست دراز کردیم و یک صفحه از کارهای او را برداشته و شروع به خواندن نمودیم. شما فکر میکنید چه چیزی مشاهده کردیم؟
لطفا فیلم زیر را نگاه کنید
خلاصه مطلب، مشغول این فکر و خیالات بودیم تا آن که استاد فضولی از راه رسید و ما با شادی و بگو و بخندهای آنچنانی در حالیکه از دهانمان یک لحظه کلمه استاد استاد نمیافتاد، توانستیم از زیر زبان استاد فضولی این جمله را با هزار زحمت و زور بیرون بکشیم، بله، او در حال نوشتن رمانی به زبان انگلیسی است.
حالا با دانستن این رمز مهم، مشکلمان یکی بود، شد دو تا. پیش خودمان گفتیم چرا فضولی که زبان فارسی را مثل مرحوم جمالزاده همچون شکر میداند، رمانش را به زبان فارسی نمینویسد و با زور چسبان فرهنگ لغات میخواهد آن را به زبان انگلیسی بنویسد. بنابراین برای اینکه به جبروت کار افزوده باشیم از استاد پرسیدیم که چه حکمتی در این کار است؟
استاد فضولی چهرهای ادیبانه در سطح ادبیات جهانی به خود گرفت و گفت: حقیقتش ما دیدیم هر چه مطلب به زبان فارسی مینویسیم، نه کسی میخواند و نه ارزشی دارد، لذا به این فکر رسیدیم که با یک تیر دو نشان بزنیم، رمان خود را به زبان انگلیسی بنویسیم که تا شاید خدا را چه دیدی از سوراخی، سمبهای، دریچهای، پنجرهای این کتاب به روی میز آکادمی جایزه ادبیات نوبل سوئد نفوذ کرد و آنها ما را کاندیدای دریافت این جایزه کردند که مدت حداقل پنجاه، شصت سال است که اینکار عقدهای شده روی دل همه نویسندگان ایرانی که چرا ما یک کاندیدای این جایزه را نداریم.
از آن گذشته حقیر چون اخیراً در جراید فخیمه فارسی زبان تورنتو، به آثاری ترجمه شده چشممان روشن میشود که هر چه دنبال فعل و فاعل و مفعول و سایر اجزای جملات میگردیم، آنها را پیدا نمیکنیم و همین گونه ترجمهها موجب میگردد که خوانندگان به مفهوم واقعی نویسنده پی نبرند و خود این رمزی در جهت عدم درک مفاهیم کتاب میگردد که تصور شود سطح نوشتار اینگونه کتابها از عهده هر کسی ساخته نیست، لذا پس از تالیف و چاپ این رمان به زبان انگلیسی آن را میدهیم به همین گونه ترجمه نمایند که شاید بزرگان آکادمی نوبل و خوانندگان سختپسند فارسی زبان را خوش آید و آن را نوشتاری به سبک پست مدرن و یا فراپست مدرن تشخیص دهند و بر آن نقدها و شرحهای گوناگون بنویسند و در جراید حقیقی و مجازی درج کنند و ما بتوانیم این جایزه نوبل را از آن خود کنیم که هم به وضعیت اسفناک مادی ما در غربت کمک میکند و هم آنکه بستگان، دوستان و علاقمندان گردن بالا میگیرند و میگویند ما هم اولین جایزه ادبیات نوبل را نصیب زبان فخیم فارسی نمودیم و رسالت خود را در این غربت به جا آوردیم.
ما که مسحور فرمایشات استاد فضولی شده بودیم، زیر لب گفتیم:"احسنت، احسنت، ملوک الکلام، کلام الملوک. چنین کنند بزرگان ادب در غربت و چنین باید کرد کار."
"فضولخان کامیونیتی"
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, می 8, 2019 - 20:00