مرد حسابی اگر تو نبودی شاید اتفاقی میافتاد و ما یک نفس راحتی میکشیدیم
از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد آنکه این فضولخان حضورش در رسانهها اگر هزار حسن داشته باشد، گاهی اوقات از او کاری سر میزند که تمامی آن حسنها را زیر سوال میبرد. شما حتماً حکایت گاو نه من شیرده را شنیدهاید. گاو نه من شیرده، گاوی بود که شیر فراوان تولید میکرد، ولی هنگامی که شیر آن را میدوشیدند، آخر کار لگد میزد و تمام شیرها را میریخت روی زمین. این ضربالمثل برای افرادی به کار میرود که کارهای خوب میکنند ولی با یک کار نادرست، تمام لطف و محسنات کارهای خوبشان را زیر سوال میبرند. این ضربالمثل مثل کار کردن فضولخان است.
دست بر قضا، این هفته که ویژهنامه مجله برای بیست و ششمین سالگرد انتشار آن آماده چاپ میشد، درست روز آخر که باید همه کارها راست و ریست میگردید و مجله به موقع به چاپخانه ارسال میشد، فضولخان از صبح غیبش زد. به هر جا تلفن کردیم، سراغ گرفتیم، از او خبری نبود، گویی به قول معروف فضولی یک لقمه نان شده بود و او را یک آدم گشنه، فوری قورت داده بود.
خلاصه همه ناامید شده بودند و در آخرین لحظات که همه تصمیم گرفتند به جای طنز او، شعری را چاپ کنند، فضولی هراسان، ژولیده و پولیده و نفسزنان در پلههای دفتر پیدایش شد. هر چه به او گفتند: فضولی کجا بودی، کدام گوری رفته بودی؟ هیچی نمیگفت. ولی پشت میزش نشست و طنزش را نوشت و داد به سردبیر. آن وقت که خیالش راحت شد، در حالیکه بچههای تحریریه دورش جمع شده بودند، گفت:"شماها نمیدانید، ما چه گرفتاری شدهایم؟ توی این ساختمانی که زندگی میکنیم، چندین خانواده هستند که همه اتومبیل دارند ولی همسر علیه ما با آنها دوست است و به همه گفته اگر مشکلی داشتید، در هر وقت شبانهروز، بویژه اگر بخواهید بروید دکتر یا درمان یا بیمارستان، شما را به خدا مبادا خودتان بروید، نکنه ما را خبر نکنید. پس دوستی و همسایگی، آن هم در غربت، برای کِی خوبه؟ خلاصه با این فرمایشات حضرت علیه خانم جان ما، از آن به بعد ما شدهایم اوبر مجانی ساختمان. هر کسی گرفتاری دارد، یا حتی میخواهد به جایی برود، به خانم زنگ میزند و او نیز با جبروت تمام، بالای سر من بیچاره میایستد و فرمان میدهد: فضولی زود باش، فلان کَس را برسون دکتر، یا فلان همسایه را ببر بیمارستان و... خلاصه ما طی 24 ساعت از شبانهروز کشیک و آماده خدمات همگانی هستیم.
در این رابطه امروز صبح که عازم دفتر مجله بودیم، یکی از همسایهها زنگ زد و به خانم گفت:زود به دادم برسید که همسرم قطره عوضی در چشمش ریخته و دارد کور میشود. خلاصه حقیر که آماده باش بودیم، سوار اتول شدیم و در یک چشم به هم زدن، مریض را به بیمارستان رساندیم و آنها پس از مداوا که چندین ساعت طول کشید، همسایهمان را از نگرانی درآورند و من الان که از ماجرا خلاص شدم، سریعاً خودم را به دفتر مجله رساندم."
هیئت تحریریه که دور فضولی جمع شده بودند، همه نفس راحتی کشیدند و آنگاه یکی از آنها که از فضولی هم فضولتر بود، گفت:استاد فضولی حالا قضیه قطره عوضی چی بود؟ او گفت:"همسر این همسایه ما هر روز صبح در چشمانش قطره مرطوبکننده میریخت، اینبار به جای قطره چشمی، قطره ویتامین D را که هر روز میخورد، در چشمهایش ریخته بود و در طرفةالعینی، جهان جلوی چشمانش تیره و تار شده بود. او را بردیم بیمارستان، چشمهایش را شستشو دادند، کمکم بهتر شد، همین."
بچهها نمیدانستند که از این ماجرا در سالروز 26 سالگی مجله بخندند یا نخندند ولی فضولی یک چیزی هم اضافه کرد که موجب شد همه بزنند زیر خنده و آن این بود که گفت: "وقتی که ماجراها تمام شد. همسر آن خانم همسایه که همراه ما بود، سر را بیخ گوش من گذاشت و گفت: من باید دخل این اتومبیل تو را بیاورم، یا آنکه همواره آن را توی پارکینگ پنچر کنم. مرد حسابی اگر تو نبودی شاید اتفاقی میافتاد و ما یک نفس راحتی میکشیدیم. بدبخت اینهم کاره که تو میکنی. اوبر مجانی، بیچاره زن ذلیل!"
"فضولخان کامیونیتی"
دست بر قضا، این هفته که ویژهنامه مجله برای بیست و ششمین سالگرد انتشار آن آماده چاپ میشد، درست روز آخر که باید همه کارها راست و ریست میگردید و مجله به موقع به چاپخانه ارسال میشد، فضولخان از صبح غیبش زد. به هر جا تلفن کردیم، سراغ گرفتیم، از او خبری نبود، گویی به قول معروف فضولی یک لقمه نان شده بود و او را یک آدم گشنه، فوری قورت داده بود.
خلاصه همه ناامید شده بودند و در آخرین لحظات که همه تصمیم گرفتند به جای طنز او، شعری را چاپ کنند، فضولی هراسان، ژولیده و پولیده و نفسزنان در پلههای دفتر پیدایش شد. هر چه به او گفتند: فضولی کجا بودی، کدام گوری رفته بودی؟ هیچی نمیگفت. ولی پشت میزش نشست و طنزش را نوشت و داد به سردبیر. آن وقت که خیالش راحت شد، در حالیکه بچههای تحریریه دورش جمع شده بودند، گفت:"شماها نمیدانید، ما چه گرفتاری شدهایم؟ توی این ساختمانی که زندگی میکنیم، چندین خانواده هستند که همه اتومبیل دارند ولی همسر علیه ما با آنها دوست است و به همه گفته اگر مشکلی داشتید، در هر وقت شبانهروز، بویژه اگر بخواهید بروید دکتر یا درمان یا بیمارستان، شما را به خدا مبادا خودتان بروید، نکنه ما را خبر نکنید. پس دوستی و همسایگی، آن هم در غربت، برای کِی خوبه؟ خلاصه با این فرمایشات حضرت علیه خانم جان ما، از آن به بعد ما شدهایم اوبر مجانی ساختمان. هر کسی گرفتاری دارد، یا حتی میخواهد به جایی برود، به خانم زنگ میزند و او نیز با جبروت تمام، بالای سر من بیچاره میایستد و فرمان میدهد: فضولی زود باش، فلان کَس را برسون دکتر، یا فلان همسایه را ببر بیمارستان و... خلاصه ما طی 24 ساعت از شبانهروز کشیک و آماده خدمات همگانی هستیم.
در این رابطه امروز صبح که عازم دفتر مجله بودیم، یکی از همسایهها زنگ زد و به خانم گفت:زود به دادم برسید که همسرم قطره عوضی در چشمش ریخته و دارد کور میشود. خلاصه حقیر که آماده باش بودیم، سوار اتول شدیم و در یک چشم به هم زدن، مریض را به بیمارستان رساندیم و آنها پس از مداوا که چندین ساعت طول کشید، همسایهمان را از نگرانی درآورند و من الان که از ماجرا خلاص شدم، سریعاً خودم را به دفتر مجله رساندم."
هیئت تحریریه که دور فضولی جمع شده بودند، همه نفس راحتی کشیدند و آنگاه یکی از آنها که از فضولی هم فضولتر بود، گفت:استاد فضولی حالا قضیه قطره عوضی چی بود؟ او گفت:"همسر این همسایه ما هر روز صبح در چشمانش قطره مرطوبکننده میریخت، اینبار به جای قطره چشمی، قطره ویتامین D را که هر روز میخورد، در چشمهایش ریخته بود و در طرفةالعینی، جهان جلوی چشمانش تیره و تار شده بود. او را بردیم بیمارستان، چشمهایش را شستشو دادند، کمکم بهتر شد، همین."
لطفا فیلم زیر را نگاه کنید
"فضولخان کامیونیتی"
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, آوریل 24, 2019 - 20:00