در کنار فیلسوفی شاعر و شاعری رند و اندیشمند در کوچه باغهای نیشابور قرار میگیریم
سخن و اندیشه - 66
در بهار دلانگیز طبیعت، باغ پُربار شعر و ادب فارسی جلوهای دیگر دارد. شکوفههای بهاری، نغمههای پرندگان عاشق، نسیم روحپرور بهار، تپش دلهای بیقرار و اندیشیدن به همه این نوآوریهایی که در طبیعت رخ داده است، از راز و رمزهای فصل بهار است. مفتون و عاشق بیتاب زیباییهای طبیعت، قدمزنان وارد باغ پُربار شعر و ادب فارسی میشویم و در کنار فیلسوفی شاعر و شاعری رند و اندیشمند در کوچه باغهای نیشابور قرار میگیریم. او برایمان زمزمه میکند:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گوئی خوش نیست
خوش باش و ز دِی مگو که امروز خوش است
حقیقت امر هم چنین است. افسوس گذشته را خوردن و دغدغه نیامده را داشتن موجب تباهی حال میشود. حال یعنی زندگی روزمره که در آن گرفتاریم. اگر به زمانی که درگذر است فکر نکنیم و دم را غنیمت نشماریم هیچکسی نمیتواند، دوام یک نفس را تعهد کند. بنابراین باید حال را چسبید و از آن لذت برد. این به آن مفهوم نیست که برای آینده فکر و برنامهای نداشته باشیم، نه. باید از گذشته تجربه بیندوزیم و از امکانات زمان حال و جاری استفاده کنیم و برای آینده بهتر، کوشش و تلاش نمائیم:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدهست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
خیام تنها شاعر و سراینده رباعیات معروف نیست. او فیلسوفی است که دارای جهانبینی خاص خود است. او را به عنوان دانشمند، حکیم، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر مینامند. تحقیقات خیام در علوم مختلف برای جوامع بشری دستاوردهای ارزشمندی داشت. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو اعجابانگیزی معادلههای درجه اول تا سوم را دستهبندی کرد و آنگاه برای حل آنها از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی استفاده به عمل آورد و برای تمامی آنها راهحل کلی ارائه نمود. بسیاری از یافتههای علمی و ریاضی او قرنها بعد توسط ریاضیدانان دیگر در جهان مطرح شد و به نام آنها ثبت گردید. آنچه که بعداً در اصول نااقلیدسی مطرح شده یا مثلث حسابی پاسکال و دو جملهایهای نیوتن، همه مطالبی هستند که این دانشمند بزرگ ایرانی آنها را در کتابهای تالیفی خود آورده است.
یکی از کارهای مهمی که خیام در علم نجوم انجام داده است، تدوین تقویم جلالی است. با توجه به چیرگی اعراب بر ایران، تقویم هجری قمری در ایران رایج شد و پس از مدتی ناکارآمدی آن به ثبوت رسید. در سال 467 هجری قمری در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی خاص برای کشور ایران تدوین نمایند این کار مهم به خیام سپرده شد و او با کمک افراد دیگر با انجام محاسبات دقیق ریاضی، تقویمی را تدوین کرد که با نام تقویم جلالی معروف است.
مهمترین خصوصیات فکری خیام، تفکرات فلسفی اوست. او در تمامی آثارش سعی بر آن دارد که خود آگاهی را در انسانها تقویت کند. آن چیزی که اگر فردی به آن دست یابد، به فلسفه زندگی و آفرینش دست یافته است و زندگی او هدف و مقصد پیدا میکند.
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست بهرچه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
البته باید عنصر زمان و مکان را نیز در تدوین اندیشههای خیام در نظر داشت. در دورانی که او میزیست فضای سیاسی کشور ما ایران به علت درگیریهای پیدرپی نظامهای سیاسی و ظهور و رشد باطنیان و موقعیت کشورهای اسلامی به دلیل جنگهای صلیبی، سخت آشفته بود و دانشمندانی همچون ابنسینا و ابوریحان بیرونی در اواخر عمر آیینه تمام نمای رنج و محنت اندیشمندان ایرانی در آن فضای نابسامان بودند. همین تاثیرها باعث شده است که خیام فیلسوف گاهی با یک رباعی کاری کرده که خود با یک رساله فلسفی در صدد انجام آن بوده است. اینجاست که باید پذیرفت خیام اندیشمندی زیرک، فیلسوفی نکتهدان و شاعری رند است که تمامی مسائل زمان خود را در حدود یکصد و پنجاه رباعی آورده است.
گر من ز می مغانه مستم، هستم
گر کافر و گبر و بت پرستم، هستم
هر طایفهای به من گمانی دارد
من زان خودم چنان که هستم، هستم
شناخت جهانی خیام با ترجمه رباعیات او توسط فیتزجرالد انگلیسی آغاز شد. او در اینکار به ترجمه لفظ به لفظ اکتفا نکرد، بلکه کلیه ذوق و استعداد خود را در بازآفرینی فلسفه و دیدگاه خیام به کار برد. به همین علت چند سالی از این ترجمه نگذشته بود که کمکم جهان به گنجینهای از شعر خیام دسترسی پیدا کرد و فلسفه او نمادی جهانی برای شاعران کشورهای دیگر شد و آنها تحت تاثیر نگرش فلسفی خیام به سرودن شعر پرداختند.
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که شاعری و فیلسوفی خیام لازم و ملزوم یکدیگرند. شاعری خیام وسیلهای است در خدمت او برای بیان و عرضه انکار فلسفیاش. یکی از ویژگیهای مهم تفکر خیامی "واقعگرایی" است. خیام زندگی را شیرین و دلانگیز میداند و میپندارد که خود ما شادمانی یا غم را برای خود فراهم میکنیم.
ماییم که اصل شادی و کان غمیم
سرمایه دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم
آئینه زنگ خورده و جام جمیم
او فناپذیری و بیاعتباری دنیا و گذرا بودن عمر را به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار میپذیرد، دچار یاس و نومیدی نمیشود، با دیدگاه خوشبینانه، به مبارزه غم و رنج میرود و از شادی و خوبی استقبال میکند:
شادی به طلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و عمر فانی و وجود
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
وی با استفاده از آنچه که میبینیم و مشاهده میکنیم، هشدارهای مکرر به ما میدهد که به خاک، کوزه، سبزه، لاله و...توجه کنیم. قبل از آنکه ما را به خاک بسپرند و خود تبدیل به این نوع عناصر شویم. او در حقیقت به اصل بقای عناصر که یک بحث علمی و مهم است، اشاره میکند:
خاکی که به زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و ابروی جانانی است
هر خشت که بر کنگره ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
واقعا زندگی چیست؟ هدف و غایت آن چه میباشد؟ از دید خیام حقیقتِ آنچه که حس و عقل درک میکند، زندگی است. همین زندگیهای روزمره که انباشته از درد، رنج، موفقیت، شکست، شادی و...میباشد. باقی آنچه که میماند همه مشکوک و نامشخص است. جریان سیال و روان عمر ارزش دارد. آنچه که ارزش دوست داشتن دارد همین لحظههای به هم پیوسته است که زندگی را تشکیل میدهد که اغلب ما از آن غافلیم و قدرش را نمیدانیم.
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد
بخشی از دغدغههای ذهنی و اندیشههای فلسفی خیام را فلسفه خلقت، بیاعتباری دنیا، زودگذر بودن عمر، اغتنام فرصت، جبر یا اختیار و اندیشههای بحثانگیز و جنجالی دیگری از این قبیل تشکیل میدهد. اگر بخواهیم از روی رباعیات خیام، آن هم از ظاهر آن قضاوت کنیم، خیام را باید یک متفکر دهری بنامیم ولی در پس ظاهر رباعیات او پیچیدگیهای فلسفی و نظری وجود دارد که دسترسی به آن چندان ساده نیست. به همین جهت است که رباعیات خیام را گروهی تحسین کردهاند و گروهی آن را مردود و منفور شناختهاند. با بررسیهای صورت گرفته در روی رباعیات خیام از لحاظ کمی و کیفی این نتیجه حاصل شده است که در طول زمان بسیاری افراد رباعیاتی سروده و به مجموعه منسوب به خیام افزودهاند. بنابراین رباعیات اصل مربوط به خیام با تحقیقاتی که روانشاد صادق هدایت انجام داده است، بیش از یکصد و پنجاه رباعی نمیباشد. این افزودهها کار را مشکل کرده است. ولی آنچه که مسلم است خیام جهانبینی خاص خود را در فلسفه خلقت به صراحت اعلام نموده و این موضوع یکی از عوامل پیوسته فکری بوده که او را به خود مشغول میکرده است.
در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزدند دی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
*****
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآید باز
*****
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
*****
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده به کام دل رسیدی آسان
*****
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
خیام در سال 427 خورشیدی در نیشابور متولد شد و در سال 510 خورشیدی پس از 83 سال در همین شهر درگذشت و آرامگاهش میعادگاه رندان جهان است. آزادهای که اینگونه فکر میکرد:
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
در بهار دلانگیز طبیعت، باغ پُربار شعر و ادب فارسی جلوهای دیگر دارد. شکوفههای بهاری، نغمههای پرندگان عاشق، نسیم روحپرور بهار، تپش دلهای بیقرار و اندیشیدن به همه این نوآوریهایی که در طبیعت رخ داده است، از راز و رمزهای فصل بهار است. مفتون و عاشق بیتاب زیباییهای طبیعت، قدمزنان وارد باغ پُربار شعر و ادب فارسی میشویم و در کنار فیلسوفی شاعر و شاعری رند و اندیشمند در کوچه باغهای نیشابور قرار میگیریم. او برایمان زمزمه میکند:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گوئی خوش نیست
لطفا فیلم زیر را نگاه کنید
حقیقت امر هم چنین است. افسوس گذشته را خوردن و دغدغه نیامده را داشتن موجب تباهی حال میشود. حال یعنی زندگی روزمره که در آن گرفتاریم. اگر به زمانی که درگذر است فکر نکنیم و دم را غنیمت نشماریم هیچکسی نمیتواند، دوام یک نفس را تعهد کند. بنابراین باید حال را چسبید و از آن لذت برد. این به آن مفهوم نیست که برای آینده فکر و برنامهای نداشته باشیم، نه. باید از گذشته تجربه بیندوزیم و از امکانات زمان حال و جاری استفاده کنیم و برای آینده بهتر، کوشش و تلاش نمائیم:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدهست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
خیام تنها شاعر و سراینده رباعیات معروف نیست. او فیلسوفی است که دارای جهانبینی خاص خود است. او را به عنوان دانشمند، حکیم، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر مینامند. تحقیقات خیام در علوم مختلف برای جوامع بشری دستاوردهای ارزشمندی داشت. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو اعجابانگیزی معادلههای درجه اول تا سوم را دستهبندی کرد و آنگاه برای حل آنها از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی استفاده به عمل آورد و برای تمامی آنها راهحل کلی ارائه نمود. بسیاری از یافتههای علمی و ریاضی او قرنها بعد توسط ریاضیدانان دیگر در جهان مطرح شد و به نام آنها ثبت گردید. آنچه که بعداً در اصول نااقلیدسی مطرح شده یا مثلث حسابی پاسکال و دو جملهایهای نیوتن، همه مطالبی هستند که این دانشمند بزرگ ایرانی آنها را در کتابهای تالیفی خود آورده است.
یکی از کارهای مهمی که خیام در علم نجوم انجام داده است، تدوین تقویم جلالی است. با توجه به چیرگی اعراب بر ایران، تقویم هجری قمری در ایران رایج شد و پس از مدتی ناکارآمدی آن به ثبوت رسید. در سال 467 هجری قمری در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی خاص برای کشور ایران تدوین نمایند این کار مهم به خیام سپرده شد و او با کمک افراد دیگر با انجام محاسبات دقیق ریاضی، تقویمی را تدوین کرد که با نام تقویم جلالی معروف است.
مهمترین خصوصیات فکری خیام، تفکرات فلسفی اوست. او در تمامی آثارش سعی بر آن دارد که خود آگاهی را در انسانها تقویت کند. آن چیزی که اگر فردی به آن دست یابد، به فلسفه زندگی و آفرینش دست یافته است و زندگی او هدف و مقصد پیدا میکند.
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست بهرچه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
البته باید عنصر زمان و مکان را نیز در تدوین اندیشههای خیام در نظر داشت. در دورانی که او میزیست فضای سیاسی کشور ما ایران به علت درگیریهای پیدرپی نظامهای سیاسی و ظهور و رشد باطنیان و موقعیت کشورهای اسلامی به دلیل جنگهای صلیبی، سخت آشفته بود و دانشمندانی همچون ابنسینا و ابوریحان بیرونی در اواخر عمر آیینه تمام نمای رنج و محنت اندیشمندان ایرانی در آن فضای نابسامان بودند. همین تاثیرها باعث شده است که خیام فیلسوف گاهی با یک رباعی کاری کرده که خود با یک رساله فلسفی در صدد انجام آن بوده است. اینجاست که باید پذیرفت خیام اندیشمندی زیرک، فیلسوفی نکتهدان و شاعری رند است که تمامی مسائل زمان خود را در حدود یکصد و پنجاه رباعی آورده است.
گر من ز می مغانه مستم، هستم
گر کافر و گبر و بت پرستم، هستم
هر طایفهای به من گمانی دارد
من زان خودم چنان که هستم، هستم
شناخت جهانی خیام با ترجمه رباعیات او توسط فیتزجرالد انگلیسی آغاز شد. او در اینکار به ترجمه لفظ به لفظ اکتفا نکرد، بلکه کلیه ذوق و استعداد خود را در بازآفرینی فلسفه و دیدگاه خیام به کار برد. به همین علت چند سالی از این ترجمه نگذشته بود که کمکم جهان به گنجینهای از شعر خیام دسترسی پیدا کرد و فلسفه او نمادی جهانی برای شاعران کشورهای دیگر شد و آنها تحت تاثیر نگرش فلسفی خیام به سرودن شعر پرداختند.
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که شاعری و فیلسوفی خیام لازم و ملزوم یکدیگرند. شاعری خیام وسیلهای است در خدمت او برای بیان و عرضه انکار فلسفیاش. یکی از ویژگیهای مهم تفکر خیامی "واقعگرایی" است. خیام زندگی را شیرین و دلانگیز میداند و میپندارد که خود ما شادمانی یا غم را برای خود فراهم میکنیم.
ماییم که اصل شادی و کان غمیم
سرمایه دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم
آئینه زنگ خورده و جام جمیم
او فناپذیری و بیاعتباری دنیا و گذرا بودن عمر را به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار میپذیرد، دچار یاس و نومیدی نمیشود، با دیدگاه خوشبینانه، به مبارزه غم و رنج میرود و از شادی و خوبی استقبال میکند:
شادی به طلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و عمر فانی و وجود
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
وی با استفاده از آنچه که میبینیم و مشاهده میکنیم، هشدارهای مکرر به ما میدهد که به خاک، کوزه، سبزه، لاله و...توجه کنیم. قبل از آنکه ما را به خاک بسپرند و خود تبدیل به این نوع عناصر شویم. او در حقیقت به اصل بقای عناصر که یک بحث علمی و مهم است، اشاره میکند:
خاکی که به زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و ابروی جانانی است
هر خشت که بر کنگره ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
واقعا زندگی چیست؟ هدف و غایت آن چه میباشد؟ از دید خیام حقیقتِ آنچه که حس و عقل درک میکند، زندگی است. همین زندگیهای روزمره که انباشته از درد، رنج، موفقیت، شکست، شادی و...میباشد. باقی آنچه که میماند همه مشکوک و نامشخص است. جریان سیال و روان عمر ارزش دارد. آنچه که ارزش دوست داشتن دارد همین لحظههای به هم پیوسته است که زندگی را تشکیل میدهد که اغلب ما از آن غافلیم و قدرش را نمیدانیم.
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد
بخشی از دغدغههای ذهنی و اندیشههای فلسفی خیام را فلسفه خلقت، بیاعتباری دنیا، زودگذر بودن عمر، اغتنام فرصت، جبر یا اختیار و اندیشههای بحثانگیز و جنجالی دیگری از این قبیل تشکیل میدهد. اگر بخواهیم از روی رباعیات خیام، آن هم از ظاهر آن قضاوت کنیم، خیام را باید یک متفکر دهری بنامیم ولی در پس ظاهر رباعیات او پیچیدگیهای فلسفی و نظری وجود دارد که دسترسی به آن چندان ساده نیست. به همین جهت است که رباعیات خیام را گروهی تحسین کردهاند و گروهی آن را مردود و منفور شناختهاند. با بررسیهای صورت گرفته در روی رباعیات خیام از لحاظ کمی و کیفی این نتیجه حاصل شده است که در طول زمان بسیاری افراد رباعیاتی سروده و به مجموعه منسوب به خیام افزودهاند. بنابراین رباعیات اصل مربوط به خیام با تحقیقاتی که روانشاد صادق هدایت انجام داده است، بیش از یکصد و پنجاه رباعی نمیباشد. این افزودهها کار را مشکل کرده است. ولی آنچه که مسلم است خیام جهانبینی خاص خود را در فلسفه خلقت به صراحت اعلام نموده و این موضوع یکی از عوامل پیوسته فکری بوده که او را به خود مشغول میکرده است.
در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزدند دی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
*****
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآید باز
*****
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
*****
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده به کام دل رسیدی آسان
*****
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
خیام در سال 427 خورشیدی در نیشابور متولد شد و در سال 510 خورشیدی پس از 83 سال در همین شهر درگذشت و آرامگاهش میعادگاه رندان جهان است. آزادهای که اینگونه فکر میکرد:
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: Wednesday, June 5, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
Hassan Golmohammadi حسن گلمحمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران بوده و دهها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است. |
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو