Date: دوشنبه, اوت 23, 2021 - 10:45

انجمن فنی به هرکسی که به کمک احتیاج دارد، از نظر زبان، تبادل افکار، اطلاعات و آشنایی با دیگران، کمک می‌کند

در سال 2008 چند تن از فارغ‌التحصیلان دانشکده فنی در ایران که به کانادا مهاجرت کرده بودند تصمیم گرفتند که انجمنی با عنوان انجمن فارغ التحصیلان دانشکده فنی در کشور میزبان تاسیس کنند. امروز در خدمت جناب آقای مهندس کامبیز افشاری هستیم تا در این رابطه برای ما بیشتر توضیح دهند. جناب آقای افشاری ممنونم که دعوت ما را پذیرفتید بفرمایید‌ که ایده اولیه تشکیل انجمن چگونه شکل گرفت و نقش شما در این مجموعه چیست؟
تشکر می‌کنم از لطفتان و قبل از هر چیز باز هم باید تشکری کنم از اینکه بدین صورت شما دنبال چنین قضایا و چنین مسائلی هستید. برای روشن شدن خیلی از نکاتی که بین ما ایرانیان، که بخصوص در خارج هستیم و دور هم جمع می‌شویم خیلی لازم است که مجموعه‌ای باشد یک Organizationی باشد مثل شما که بتوانید همه را دور هم جمع کنید و سوال کنید واین سوال کردن‌ها همیشه به پیشرفت وادامه کار شیرین خودمان می‌رسد یعنی همیشه به این مساله کمک می‌کند. در مورد اینکه تشکیل اولیه انجمن به چه صورت است واقعا می‌شود یک تاریخ نوشت ولی چیزی که هست این است که مردم همه در هر شرایطی چه خانواده کوچک داریم و چه مثلا دوستان زیادی هم داشته باشیم، ولی همیشه احتیاج داریم که دور هم باشیم دور هم بودن ما بخصوص در مورد مسائل صنفی، مسائل ادبی، مسائل اجتماعی و مسائلی که دور هم باشیم و بتوانیم حداقل بتوانیم با همدیگر درد دل کنیم. زمانی که ما آمدیم در مورد پدر و مادر حرف می‌زدیم و در حال حاضر بعد از 36 سال داریم در مورد فرزندانمان حرف می‌زنیم، تا کی می‌توانیم بنشینیم با پدر و مادر حرف بزنیم یا تا کی می‌توانیم با فرزندان حرف بزنیم تنها چیزی که می‌ماند این است که دور هم باشیم و با دوستان حرف بزنیم.
‌1-اشکالات خودمان را برطرف کنیم، اشکالات خودمان را ابراز کنیم، از دیگران کمک بخواهیم. 2- پیشرفتی کنیم در معلوماتمان و گرفتن اطلاعاتمان از همدیگر باشد تک تک نمی‌توانیم برویم در یک کتابخانه، بخصوص که در این یک سال و نیم همه‌مان شاهد هستیم تک تک نمی‌توانیم برویم و یک چیزی را یاد بگیریم بهترین کار این است که دور هم باشیم کسانی که تجربه‌ای دارند آنها را به ما بگویند که مثلا در این مورد تحقیق کردم و در مورد دیگری تفحص کردم و به این نتیجه رسیدم و ما هم گوش می‌دهیم. به قول معروف اصلا اجتماعی بودن بخصوص تا آنجایی که من می‌بینم برای ما ایرانیان یک اصل است جزو آن پنج حسی است که همه انسانها دارند ما حس ششم‌مان واقعا اجتماعی بودن است اجتماعی فکر کردن همان دور هم بودن است.
 
‌کاملا درست است. این یک نیاز اجتماعی بود که شما دور هم جمع شدید تا بتوانید در این دور هم جمع شدن‌ها تبادل اطلاعات داشته باشید‌. ‌این دانشکده فنی که در ایران بود و فارغ‌التحصیلانش مهاجرت کردند و اینجا انجمن مهندسان را تشکیل دادند و اینکه شما شعبه‌ای از آن شدید و آمدید‌ انجمن فنی را تشکیل دادید ما دوست داریم که بیشتر در این زمینه توضیح دهید. بیشتر از تاریخچه تشکیل انجمن و اینکه ‌جدا از آن نیازی که احساس کردید، چه شد که انجمن مهندسان گسترش پیدا کرد و شعبه‌ای به نام انجمن فنی هم در آن شکل گرفت؟ در این زمینه برای ما توضیح دهید و همچنین نقش خود شخص شما در این شکل گیری چه بوده؟
اولا تشکر می‌کنم از این سوالتان، سوالتان خیلی دقیق است و خیلی هم عمق دارد. به این دلیل که ما موقعی که انجمن مهندس را تشکیل دادیم مهندس به طور کلی همین اسمش چه انگلیسی و چه فارسی اسم شرکت است یعنی اسم ثبت شده است. وقتی مهندس را تشکیل دادیم انجمن فارغ‌التحصیلان مهندسین و ارشیتکت‌های ایرانی اسم برده شد. آن زمان تعداد خیلی زیاد دور هم جمع شدیم، موقعی که دور هم جمع شدیم همدیگر را شناختیم و بعد فهمیدیم هر کس دارد یک کاری‌ می‌کند، موقعی که به کمک احتیاج دارد، بخصوص از نظر زبان، بخصوص از نظر تبادل افکار، بخصوص از نظر آشنایی با دیگران، خیلی کم اطلاعات دارد. آن زمان ما در دو تیتر شروع کردیم به کار کردن یکی از نظر Businessی، دوستان خیلی زیادی که سرمایه‌ای داشتند شروع کردند به ساختمان سازی و بقیه هم افتادیم در کارهای مطالعاتی، مدرک گرفتن و دانشگاه رفتن، ادامه تحصیل دادن و سر شغل رفتن. آن کسانی که سر کارهای Businessی خودشان بودند، افتاده بودند در این برنامه که اصلا چه کسی را باید استخدام کنند و از کجا استخدام کنند، چطور استخدام کنند و کسانی هم بودند که نتوانستند بروند سر کلاسهای درس انگلیسی، و انگلیسی را ما همه اصولا زمانی که آمدیم اینجا اگر فرصت نکرده باشیم که برویم دانشگاه و ادامه تحصیل دهیم، همه را از توی خیابان یاد گرفتیم و همه را از میان روابط اجتماعی خودمان یاد‌ گرفتیم، یعنی من سن خودم را دارم می‌گویم و حدود خودم را دارم می‌گویم ما در مورد زبان، موقعی که به دانشگاه نرفتیم و ادامه تحصیل ندادیم، از نظر زبان و فهم و درک تمام حرفهایی که حتی فرزندانمان دارند می‌زنند‌ و بخصوص اصطلاحاتی که ما یاد نگرفتیم، کم‌کم ‌حالتی شد که دیدیم واقعا باید دور هم باشیم و به هم کمک کنیم، اطلاعات را به هم برسانیم، اطلاعات از همدیگر بگیریم، سوال داشتم که مثلا رنگرز از کجا می‌توانم بیاورم؟ در خانه خودم که حتی آپارتمان اجاره‌ای بود من این را از مهندس می‌پرسیدم. موقعی که در مهندس مطرح می‌کردیم دو سه نفر حتما پیدا می‌کردم که می‌توانند کار رنگرزی کنند، نجاری و هر مساله دیگری. اما غیر از آن این بود که دور هم که می‌نشستیم برخلاف جاهای دیگر که می‌رفتیم و به قول معروف شاید جلسه‌ایی بود و یا بسیار هم جلسات خشکی هم داشتیم، موقعی که مسائل businessی خودمان را داشتیم و سر کار بودیم و شرکت‌ها یک دورهمی می‌گذاشتند، بخصوص حتی شبهای جشن سال نو را که می‌گرفتند ما را هم دعوت می‌کردند به عنوان عضو شرکت، اصلا حرفی برای گفتن نداشتیم غیر از اینکه سلام و علیک کنیم و ابراز خوشحالی کنیم و تبریک به همدیگر بگوییم. اینجا بود که ما دلمان می‌خواست خودمان جشن نوروز خودمان را با تعداد زیادی بگیریم که هم حرف برای گفتن داریم و هم اینکه آشنایان جدیدی پیدا می‌کنیم و هم اینکه دورهمی‌ها پخش می‌شود و باز می‌شود و بیشتر دور هم هستیم و هم اینکه اطلاع رسانی می‌کنیم.
 
‌خیلی ممنونم. شما ضمن اینکه معرفی کردید تا حدودی اهداف را هم برای ما توضیح دادید که به اصطلاح هدف یک دور همی و یک اجتماع بود. لطفا بفرمایید‌ زمانی که انجمن را تاسیس نمودید و‌ اهداف و چشم اندازهایی را برای آن انجمن ترسیم کردید، تا به امروز تا چه حد‌ به آن اهداف نزدیک شدید؟
اینها حالتی است که فقط کششی است، یعنی فرض کنید یک کش را در دو دستمان گرفته‌ایم و همینطور با هم بازی می‌کنیم و بازش می‌کنیم اینها یک چیزهایی است که امتداد‌ دارد، هیچ وقت انتها ندارد و هیچ وقت هم نتیجه‌ای به آن صورت که می خواهیم به یک نقطه‌ای برسیم ندارد. چرا؟ برای اینکه هنوز که هنوز است ما در بند خانواده خودمان و کار خودمان هستیم، در درجه دوم هم ما در این جامعه دیگر داریم ملغی می‌شویم و اصلا با این جامعه ترکیب شده‌ایم و در درجه سوم هر کمبودی که از این تلطیف شدن و جامعه‌ای که داریم و کمبودهایی که به خاطر دور هم بودن و خندیدن و رقصیدن و با هم بودن بوجود می‌آید مثلا با افراد دیگر بتوانیم به صورت اجتماعی کار کنیم اینها را ما از سازمانهای خودمان می‌خواهیم و داریم.‌
یکی از سوالاتی که از من شده بود، موقعی که ما سازمان فنی را تشکیل دادیم به خود من بخصوص از بچه‌های مهندس می‌گفتند که تو که در هیات مدیره بودی، تو که دیدی ما می‌خواهیم تشکل داشته باشیم و دور هم باشیم، چرا جدا شدی؟ گفتم من جدا نشدم ما تکثیر داریم می‌کنیم، ما اضافه داریم می‌کنیم، مهندس از همه مهندسین ایرانی دارد دعوت می‌کند، ولی موقعی که من با بچه‌های دانشکده فنی یک جا می‌نشینم خیلی از حرفهایمان مشترک است، از استادهایمان که حرف می‌زنیم و شروع می‌کنیم به قدردانی از استادهایمان می‌دانیم داریم چه می‌گوییم. من در مهندس نمی‌توانم از استاد خودم تعریف کنم، برای اینکه هیچ کس نمی‌شناسد، سازمان‌های دیگر نمی‌شناختند، ولی موقعی که ما در دانشکده فنی هستیم حتی در دانشکده فنی آن زمان شعارهایی هم که می‌دادیم الان دور هم می‌نشینیم به صورت شوخی با یک شعار هم شروع می‌کنیم. یعنی همه همدیگر را درک می‌کنند، بنابراین مثل یک خانواده است. مهندسی که درست کردیم یک سازمان است ولی انجن فنی را که درست کردیم یک خانواده بزرگتری‌ دور هم جمع شدیم.
 
‌در واقع یکی از اهداف شما رشد و گسترش بوده که با تاسیس انجمن فنی به آن نزدیک شدید. آیا سازمان فنی از نظر علمی هم برنامه‌ای دارد و اینکه شما با مراکز علمی که در ایران است یا در جاهای دیگر دنیا است این تبادل اطلاعات علمی را هم دارید و اگر این تبادل اطلاعات است بفرمایید که به چه شکلی است.
تبادل اطلاعات علمی‌مان را ما همه روی هم می‌گذاریم یعنی با مهندس شریک می‌شویم برای اینکه علمی نیست که بخواهد خصوصی فقط برای دانشکده فنی باشد و مهندس هم حتما علمی را ایراد نمی‌کند که حتما به درد صنف‌های دیگر نخورد همیشه یک چیزی را که انتخاب می‌کنیم به صورتی است که از مهندس دعوت می‌کنیم، مهندس وقتی انتخاب می‌کند از ما دعوت می‌کند، سازمان‌های دیگری هم ما داریم، دانشکده‌های دیگر هم دور هم جمع شده‌اند تعداشان یک مقدار کمتر است تعداد ما از نظر دانشکده‌ای در حال حاضر بیشتر است و از نظر دانشکده‌ای که دور هم جمع شدیم از بقیه بیشتر است وگرنه فارغ‌التحصیلانی که از دانشگاه آریامهر سابق یا شریف الان آمده‌اند بیرون تعداداشان خیلی زیاد است.
 
‌سوال بعدی ما راجع به منابع مالی است، اینکه سازمان شما چگونه طی این سالها به اصطلاح کار کرده و منابع مالی‌اش را چگونه تامین کرده است؟ آیا شما از کمک‌های دولتی برخوردار هستید؟ منظور دولت ایران یا کانادا؟ یا اینکه یک تشکل غیرانتفاعی است و مستقل عمل می‌کند؟
ما غیر از برنامه‌های فنی‌‌، برنامه‌‌های اجتماعی‌ اجرا می‌کنیم و سه تا شب بخصوص را حتما جشن می‌گیریم. شب عید است و شب یلدا است و یک برنامه تابستانی هم همیشه داریم این را در درجه اول سه تا سازمان شروع می‌کنیم به کار کردن و مسئولیت شب عید اصولا با بچه‌های دانشکده فنی است و شب یلدا را مهندس اجرا می‌کند و منظور این است که بیشتر آنها در آن دخیل هستند و سازمان دیگری است که تابستان ما را و مثلا دور هم بودن ما را هماهنگ می‌کند، لذا می‌خواهم بگویم که همکاری ما سازمانهایی که دانه به دانه تشکیل شدیم باز هم با هم است. سازمان ما یک سازمان غیرانتفاعی است سعی کردیم غیر سیاسی باشد و پای آن هم می‌ایستیم برای اینکه همیشه متوجه شدیم که اگر یک مقدار از کلمه سیاست داخل برنامه ما بیاید، بخصوص ما ایرانی‌ها یک مقداری تجزیه طلبی شروع می‌شود. ‌‌تنها ممر درآمد مستمری که داریم فقط 50 دلار است که اعضا برای حق عضویت سالیانه‌شان می‌پردازند. دومین برنامه‌ای که ما برای جمع آوری پول داریم فقط فروختن بلیط است که بخصوص در شب عید که ما مسئولش هستیم ما این کار را انجام می‌دهیم حتی موقعی که برای سازمان مهندس هم هستیم و برنامه شب یلدا را می‌گیرند یک مقدار از فروش بلیطی که ما تهیه می‌کنیم، البته اصولا بخش اصلی این پول را ما در اختیار مهندس قرار می‌دهیم ولی یک مقداری از آن را هم خودمان برمی‌داریم به خاطر اینکه ما هم احتیاج به این مسائل داریم. چه مساله‌ای بیشتر ما داریم که بخواهد برای ما هزینه ایجاد کند؟ نشست‌های ماهیانه، یا مثلا دو بار در ماه ما است. اصولا ما سعی می‌کنیم که ماهیانه نشست داشته باشیم این نشست باید در یک جای خیلی خوبی باشد، بنابراین حتی ما Gulf Club می‌رویم و نشست داریم‌ و هر کس که می‌آید از محیط لذت می‌برد از اطرافش از سرویسشان و ضمن اینکه speakerهم دارد حرفهای خودش را می‌زند و ما به قول معروف از اطلاعاتی که داریم می‌گیریم مستفیض می‌شویم.
 
‌پس بخش عمده‌ای از منابع مالی شما از حق عضویت است که اعضا می‌پردازند. شرایط عضویت در این مجموعه و ‌برای کسانی که بخواهند عضو سازمان شما شوند به چه صورت است؟ در حال حاضر سازمان چه تعداد عضو دارد؟‌
عضو شدن دوستان در سازمان ما در درجه اول فنی بودن آنها است. ما متوجه شدیم که داریم از فقط از یک ‌طبقه سنی خاصی حرف می‌زنیم و دور هم هستیم، لذا تصمیم گرفتیم که جوانها را  بیشتر وارد کنیم. جوانهایی هم که از دانشکده فنی در ایران الان بیرون می‌آیند در درجه اول واقعا دنبال کار می‌دوند و از ما برای پیدا کردن کار و برای راه افتادن در این جامعه کمک می‌گیرند. ما دیگر از آنها آن پول اصلی را نمی‌گیریم، دعو‌تشان می‌کنیم که عضو شوند و سوال کنند، شاید بعضی مواقع از آنها 10 دلار یا 20 دلار بگیریم. برای دانشجوها‌ قرار گذاشتیم که این مبلغ 10 دلار باشد، این دانشجوها زمانی که می‌خواهند بیایند حتی دانشجویانی که در خود تورنتو هستند و دارند تحصیل می‌کنند، اینها زمانی که می‌آیند با آن 10 دلاری که می‌دهند چیزی از آنها کم نمی‌شود، چیزی هم به ما اضافه نمی‌شود، ولی یک obligationی پیدا می‌شود، یک سیستمی است که بایستی باشد. ‌یک کسی که یک جایی می‌آید باید حداقل یک بلیط اتوبوسش را بدهد و سوار شود. ولی این‌ در موردش داریم کار می‌کنیم و برایش داریم کار می‌کنیم و خودش هم باید یاد بگیرد که در آینده چطور این پولها را جمع کند و برای دیگران کار کند.
 
‌در حقیقت یکی از دستاوردهای سازمان می‌تواند support نسل جوان باشد و اینکه جامعه و کشور میزبان بتواند آنها را کمکشان کند که بتوانند در جامعه جدید رشد کنند‌ و کار کنند. از دستاوردهای دیگر شما در این 13 سالی که از تاسیس موسسه فنی می‌گذرد بگویید و اینکه مهمترین دستاوردتان چه بوده است؟
ببینید الان خیلی از دوستان مهندس که مدرک مهندسی دارند از ایران موقعی که به اینجا می‌آیند، در درجه اول ‌‌می‌روند دنبال اجاره کردن و دور هم نشستن و خانواده را تشکیل دادن و کار پیدا کردن بعد اینها می خورند به یک مساله‌ای به نام professional engineer، professional engineer سازمانی است که در کانادا ریشه عمیقی دارد و اولین شرطش این است که می‌گوید اگر تو می‌خواهی professional engineer بشوی ما به تو اجازه می‌دهیم بیشتر از 4 نفر را بتوانی مدیریت کنی. در غیر این صورت هر مهندسی که می‌آید کمتر از 4 نفر را باید بتواند مدیریت کند و زیر دستی به آن صورت ندارد، از نظر راهبردن در یک شرکت بزرگ می‌گویم. دوم اینکه ما یک مهر می‌گیریم، یک مدرکی می‌گیریم. آن مهری که داریم مهر Notary public است، 11 تا از این مشاغل در کانادا هستند که این مهر را دارند. یعنی چه؟ یعنی اگر شما از ایران به اینجا بیایید، پاسپورتتان را گم کنید، چطور می‌خواهید بروید به مردم یا به دولت بگویید که من X و Y هستم و این سال هم سال تولد من است و من پاسپورتم را می‌خواهم بگیرم، یا حتی تصدیقتان را، یا حتی مشخصاتتان را، چون ما شما را می‌شناسیم و چون بعضی از ما professional engineer هستیم، تعداد زیادی از ما البته، ما پای ورقه شما را مهر می‌زنیم. شما در درجه اول باید پیش وکیل بروید و این کار را انجام دهید و مهر بگیرید که خرجی دارد، ضمن اینکه خود وکیل چطورباید شما را بشناسد؟ نمی‌شناسد که! ما شما را می‌شناسیم، اگر من شما را نشناسم می‌پرسم آشناهایتان چه کسانی هستند؟ کجا فارغ‌التحصیل شدید؟ چطور بوده؟ من تحقیق می‌کنم، آن وقت من مهر می‌زنم چون ما مهر می‌زنیم این مهر سندیت دارد Notary public این مملکت است. داروسازها هستند، پزشک‌ها هستند کشیش‌ها هستند، شهردارها هستند و مهندسین هستند و یکی دو تای دیگر هم مثل وکلا هستند که این مهر را دارند. فعلا این کمک‌هایی است که ما به جدیدها می‌کنیم. ما سعی می‌کنیم به کسانی که می‌خواهند مهندس فنی شوند، مهندس professional این مملک شوند کمک ‌‌کنیم،‌ اطلاعات جمع شده‌ای که در ما‌ است را به آنها می‌گوییم که کدام راه را بروند. تقریبا همین یک ماه گذشته که یکی از این مهندسین جوان ما تمام دوره‌ها را هم گذرانده، همه کار کرده و فقط یک دو نفر معرف می‌خواست، و ما او را معرفی کنیم به این صورت که این شخص را ما می شناسیم و این شخص تحصیلاتش خوب است، برای اینکه هیچ کس به آن صورت دقیق نمی‌داند که دانشگاه‌های ایران که الان همه دارند فارغ التحصیل می‌شوند، بخصوص professional engineer نمی‌داند که این‌ها در چه حد تحصیلات دارند. درست است که مدارکشان را می‌آورند و اینجا می‌گذارند، کم کم آنها هم ترسیدند که اینطور که شایع شده است حتی کسانی هم که دولتی هستند و در دولتهای دیگر و در مسافرتهایشان می‌آیند تازه فهمیدند اینها هم تقلبی دکترا و مهندسی دارند لذا‌، زمانی که ما روی این برنامه‌ها کار می‌کنیم و فشار می‌آوریم بسیار تاثیر دارد. موقعی که من می‌گویم مسئول دانشکده فنی هستم این اولین برنامه‌ای است که سازمان professional engineer می‌گوید خوب پس به این دلیل است که تو او را می‌شناسی؟ می‌گویم بله، نه قوم و خویش هستیم و نه کسی هستیم. خوب از من می‌خواهند از او بگویم، من در مورد شخصیت آن طرف می‌‌گویم ضمن اینکه می‌گویم من تحقیق کردم و دانشکده‌ای که ایشان آنجا فارغ‌التحصیل شده است را من قبول دارم، ما قبول داریم.
 
‌بسیار عالی، دستاورد بسیار مهمی است مخصوصا برای نسل جدید که وارد کشور می‌شوند. در این راه حتما شما مشکلات و تنش‌های زیادی هم داشتید، می‌شود بفرمایید قبل از کرونا مشکلات شما در این زمینه چه بوده است؟ منظور مشکلاتی که برای هر سازمان و هر تشکلی ممکن است پیش بیاید؟
خوشبختانه تا به حال هر کسی را که معرفی کردیم بخصوص من به صورت شخصی معرفی کرده‌ام تا به حال اشکالی پیش نیامده است. چون ما خودمان حساس هستیم، ما خودمان دلمان می‌خواهد آن عرق ایرانی بودن کنار، عرق دانشکده‌ای بودن خودمان را هم داریم. کسی که اینجا می‌آید و می‌گوید من دانشکده فنی فارغ‌التحصیل شده‌ام خوب 100% نه تنها فعلا یک مهمان است ولی یک دوست هم هست، کسی است که از ما جوانتر است ولی دارد عضو خانواده می‌شود و ما اینجا کمکش می‌کنیم. اما خدانکند که اشتباه باشد چون ما اشتباه را خیلی بهتر از سازمان professional engineer اینجا می‌شناسیم، خیلی زودتر درک می‌کنیم که اصلا دروغ است. ما وقتی 5 تا سوال از او می‌کنیم می‌بینیم که اصلا تو خط نیست حتی دانکشده‌ای هم که خوانده است از نظر خود ایرانی‌ها فقط مثل دانشگاه X و Y است که همینطوری زدن و تاسیس کردن و فقط شهریه گرفته‌اند، ما اینجا را مواظبت می‌کنیم. فقط تنها چیزی که من می‌توانم بگویم این است که عرقش را داریم، عشقش را داریم و تشخیص می‌دهیم که باید آدم درست بیاید و آدم درست هم حقش است که اینجا سرکار باشد.
 
‌ممنونم و سوال آخر اینکه برنامه شما برای آینده چیست؟ آیا برنامه یا پروژه‌ای برای آینده دارید که بخواهید آن را انجام دهید؟
از نظر سازمانی عرض می‌کنم ما در حال حاضر که از طریق zoom برنامه‌های ماهیانه‌مان را اجرا می‌کنیم، شاید خود دانشکده فنی 3-4 تا ماه را از دست داده است ولی سازمان مهندس را کمک می‌کنیم، در zoonهای آنها شرکت می‌کنیم و آنها ما را دعوت می‌کنند، یا با هم مشترکا می‌گذاریم. ولی اصولا هر ماه یک یا دو برنامه هست که اگر بخواهید ما را در آنجا ببینید، می‌توانید با هم باشیم، دعوتتان هم می‌کنند که در این دعوتها باشید و ببینید در چه مورد صحبت می‌‌شود. مثلا فرض کنید که دو هفته قبل آقای نادری دانشمند فضایی که مسئولیت کامل سفر به مریخ را در زیر نظرش بود در zoom ما بود، لطف کرده بود و 260 نفر دور هم جمع شدیم. اینها مسائل مهمی است، اینها خیلی چیزهای اساسی است که نشان می‌دهیم ایرانیان درچه مرحله‌ای هستند آنهایی که موفق هستند، آنهایی که پیروز هستند، آنهایی که سرکار هستند و آنهایی که مسئولیتهای بزرگ دارند، واقعا دارند چه کار می‌کنند؟ به این جوانان نشان می‌دهیم. ولی از نظر فنی و از نظر کمک کردنی ما کارهایی که داریم می‌کنیم این است که جوانان ما بخصوص در خود ایران بفهمند که اگر واقعا هنری دارند، پروژه‌ای دارند، یک اختراعی دارند، یک اکتشافی کرده‌اند، اینجا کسانی هستند که محکم پشت سرشان بایستند و اینها را به دنیا معرفی کنند و اگر هم کسانی هستند که به دنیا معرفی شده‌اند ما اینها را معرفی کنیم به آنهایی که باید بفهمند و باید بشناسند.
 
‌ممنون و سپاسگزارم از پاسخ‌های خوب شما و اینکه تا اینجا با ما همراه بودید. شما را به خدای بزرگ می‌سپارم.
ممنونم از این وقتی که برای من گذاشتید. این کاری که شما می‌کنید نه تنها یک تشویق است، نه تنها یک ترغیب است، بلکه واقعا خودتان هم جزو همین سازمان هستید. کاری که ما می‌کنیم، شما هم دارید می‌کنید فقط شاید محل خدمت‌مان و یا وسیله‌ای که دستمان است با هم فرق می‌کند، شما یک مداد و قلم و کاغذ دارید، ما شاید یک خط‌کش محاسبه.
‌قربان شما، لطفتان زیاد.
مصاحبه با مهندس کامبیز افشاری: ان‍جمن فنی می‌تواند پروژه‌های خوب در کانادا یا حتی ایران را جهانی کند

دیگر مطالب مرتبط

Share this with: ارسال این مطلب به