گاهى مطالبم رنگ و بوى ديگرى به جز امور مربوط به معاملات ملک مىگيرد
دوستان عزيز مىدانيد كه نوشتههای هفتگى من عمدتا در رابطه با خريد و فروش ملک است و هدفم از اينكار معامله آگاهانه شماست. اما گاهى مطالبم رنگ و بوى ديگرى به جز امور مربوط به معاملات ملک مىگيرد مانند اين هفته كه در سوگ پدر همسرم هستم، در طول اين سالها بخصوص در يكسال اخير بسيارى از مطالب را حتى آنهايى كه در مورد آخرين اخبار مربوط به معاملات ملک بوده به علت مسافرت در خارج از كشور نوشتهام. بالاى كوههاى آند در كشور پرو يا كنار اقيانوس در كشور ايرلند، بلوار ميرداماد در تهران....ولى هر وقت سهشنبه شب شده من خود را موظف ديدهام كه به پاى كامپيوتر بروم و مطلبى براى چاپ در روز چهارشنبه بفرستم، الان هم در گلپايگان هستم و چهارشنبه صبح زود است و به وقت تورنتو نيمه شب سه شنبه. بنابراين هنگام ارتباط هفتگىام با شماست. دوستان عزيز دوشنبهاى كه گذشت روز كانادا بود اميدوارم به شما خوش گذشته باشد و از گرماى اولين تعطيلى طولانى تابستان لذت برده باشيد. اما براى من روز خوبى نبود چون روز يكشنبه مطلع شدم كه دكتر سيد محمد مقدسى پدر همسرم كه در واقع براى من هم مانند پدر بود در بيمارستانى در تهران در گذشته است. در نتيجه من و همسرم با عجله خود را به شهر گلپايگان رسانديم تا در مراسم تدفين شركت كنيم. البته همسرم مدتى بود كه بليط داشت و من در واقع به ايشان ملحق شدم. مىتوانستم اين هفته خودم را از نگارش اين مطلب معاف كنم و وقت شما را نگيرم اما به اين نتيجه رسيدم كه شايد نگارش اين مطلب ارزش چاپ داشته باشد كه البته مسئول محترم اين نشريه در اين مورد تصميم نهايى را مىگيرند.
من به نسلى تعلق دارم كه در جوانى تحولات و حوادث بزرگى را در دنيا از طريق رسانهها دنبال مىكردم و شاهد بودهام. جنگ ويتنام، انقلاب كوبا، دهها انقلاب و جنگ و شورشهاى ديگرى كه هر كدام با ظهور نامها و عناوين دهان پركنى از انقلابيون يا ضد انقلابيونى بود كه قرار بود در دنيا تحولاتى مثبت ايجاد كنند، ظلم و ستم را ريشهكن كنند، امپرياليسم را نابود كنند و از اين قبيل حرفها... ما در سنين بچگى شاهد اوجگيرى بيتلها بوديم و در جوانى شاهد ظهور پينک فلويد كه اشعار متفاوتى را با سبكى جديد اجرا مىكردند. جمعه بعد از ظهرها پاى برنامه رنگارنگ مىنشستيم تا گوگوش تماشا كنيم. اما متوجه بوديم كه فرهاد جور متفاوتى مىخواند، فيلمهاى فردين را در نقش آرتيست بزن بهادر خوشتيپ با آوازهاى جادويىاش تماشا مىكرديم. اما متوجه بوديم قهرمانهاى كتکخورده، لت و پار و چاقو خورده "قيصر" و" تنگنا" كه آواز و رقص هم بلد نيستند چيزهاى جديدى زمزمه مىكنند. حس تغيير و تحول در زمان جوانى ما همه جا موج مىزد اما بين خودمان باشد مثل اينكه هيچ خبرى نشد. شرايط زندگى در دنيا بدتر شد كه بهتر نشد. افسانه بود...بعدها در زندگى متوجه شدم ايجاد تحولات مثبت و چشمگير يک امر سريع و آنى نيست كه با شور و شوق و انرژى جوانى يک شبه حادث شود و در واقع آنهايى كه در پى تغيير جهان هستند اسامى بزرگى ندارند، از پشتيبانى هيچ رسانهاى برخوردار نيستند و صدايشان هم آنقدرها رسا نيست حتى اگر اسمشان را در گوگل جستجو كنيد چيزى دستگيرتان نمىشود. آنها شعاع عمل كوچكى دارند و تاثيرشان را در همان محدوده كوچک باقى مىگذارند، براى ديگران موعظه نمىكنند و منبر نمىروند اما اگر كسى دوزارىاش افتاد و راه را دنبال كرد دنيا بتدريج مكان بهترى براى زيستن مىشود. دكتر سيد محمد مقدسى يكى از اين افراد بود. ايشان در شهرستان گلپايگان زمانى كه محيط كشاورزى كوچكى بود متولد شد. بدون اينكه مشوقى براى تحصيل داشته باشد از آن محيط كوچک خود را به دبيرستان البرز و سپس به دانشگاه پزشكى تبريز و دانشكده پزشكى دانشگاه تهران رساند تا رشته اطفال بخواند. استاد برجسته زندگيش را در زمينه طب اطفال دكتر قريب مىدانست و تلاش مىكرد روش و منش ايشان را ادامه و ارتقا دهد. به زادگاه، فاميل، خانواده و پدر و مادر خودش عشق مىورزيد و به آنها مفتخر بود، يكبار براى من تعريف كرد كه پدرش با لباس ساده كشاورزى و دستان پينهبسته براى ديدن ايشان به تبريز رفته بوده و دكتر كه همانشب در باشگاه پزشكان دعوت داشته پدرش را هم با خود مى برد و با افتخار به همه معرفى مىكند در حاليكه بسيارى از پزشكان ديگر احتمالا در چنين شرايطى پدر خود را در خانه تنها مىگذاشتند. به بيماران خودش با عشق و علاقه رسيدگى مىكرد و شماره تلفن شخصى خودش را به آنها مىداد تا او را در روند معالجه فرزندشان قرار دهند و هنگامیكه از مطب خسته از كار روزانه بر مىگشت تا پاسى از شب با رويى باز به تلفنهاى آنها پاسخ مىداد. با اينكه بسيارى از كشورهاى دنيا را ديده بود و حتى براحتى امكان زندگى در كشورهاى مختلف را داشت تا روزى كه از نظر بدنى توان داشت در مطب خيابان ابوريحانش بيماران را مىديد و هرگز زادگاه خودش را فراموش نكرد و همواره تكرار مىكرد كه يكشب خوابيدن زير آسمان پر ستاره گلپايگان را با هزار شب كشور سوييس معاوضه نمىكند. از ايشان، قلبى بزرگ و مهربان، تعهد پزشكى و احساس مسئوليت عميق نسبت به بيماران، عشق به خانواده و نزديكان، تعهد به زادگاه، كمک به همنوع و نامى نيک به يادگار مانده است.
از شمار دو چشم يک تن كم
وَز شمار خرد هزاران بيش (رودكى)
من به نسلى تعلق دارم كه در جوانى تحولات و حوادث بزرگى را در دنيا از طريق رسانهها دنبال مىكردم و شاهد بودهام. جنگ ويتنام، انقلاب كوبا، دهها انقلاب و جنگ و شورشهاى ديگرى كه هر كدام با ظهور نامها و عناوين دهان پركنى از انقلابيون يا ضد انقلابيونى بود كه قرار بود در دنيا تحولاتى مثبت ايجاد كنند، ظلم و ستم را ريشهكن كنند، امپرياليسم را نابود كنند و از اين قبيل حرفها... ما در سنين بچگى شاهد اوجگيرى بيتلها بوديم و در جوانى شاهد ظهور پينک فلويد كه اشعار متفاوتى را با سبكى جديد اجرا مىكردند. جمعه بعد از ظهرها پاى برنامه رنگارنگ مىنشستيم تا گوگوش تماشا كنيم. اما متوجه بوديم كه فرهاد جور متفاوتى مىخواند، فيلمهاى فردين را در نقش آرتيست بزن بهادر خوشتيپ با آوازهاى جادويىاش تماشا مىكرديم. اما متوجه بوديم قهرمانهاى كتکخورده، لت و پار و چاقو خورده "قيصر" و" تنگنا" كه آواز و رقص هم بلد نيستند چيزهاى جديدى زمزمه مىكنند. حس تغيير و تحول در زمان جوانى ما همه جا موج مىزد اما بين خودمان باشد مثل اينكه هيچ خبرى نشد. شرايط زندگى در دنيا بدتر شد كه بهتر نشد. افسانه بود...بعدها در زندگى متوجه شدم ايجاد تحولات مثبت و چشمگير يک امر سريع و آنى نيست كه با شور و شوق و انرژى جوانى يک شبه حادث شود و در واقع آنهايى كه در پى تغيير جهان هستند اسامى بزرگى ندارند، از پشتيبانى هيچ رسانهاى برخوردار نيستند و صدايشان هم آنقدرها رسا نيست حتى اگر اسمشان را در گوگل جستجو كنيد چيزى دستگيرتان نمىشود. آنها شعاع عمل كوچكى دارند و تاثيرشان را در همان محدوده كوچک باقى مىگذارند، براى ديگران موعظه نمىكنند و منبر نمىروند اما اگر كسى دوزارىاش افتاد و راه را دنبال كرد دنيا بتدريج مكان بهترى براى زيستن مىشود. دكتر سيد محمد مقدسى يكى از اين افراد بود. ايشان در شهرستان گلپايگان زمانى كه محيط كشاورزى كوچكى بود متولد شد. بدون اينكه مشوقى براى تحصيل داشته باشد از آن محيط كوچک خود را به دبيرستان البرز و سپس به دانشگاه پزشكى تبريز و دانشكده پزشكى دانشگاه تهران رساند تا رشته اطفال بخواند. استاد برجسته زندگيش را در زمينه طب اطفال دكتر قريب مىدانست و تلاش مىكرد روش و منش ايشان را ادامه و ارتقا دهد. به زادگاه، فاميل، خانواده و پدر و مادر خودش عشق مىورزيد و به آنها مفتخر بود، يكبار براى من تعريف كرد كه پدرش با لباس ساده كشاورزى و دستان پينهبسته براى ديدن ايشان به تبريز رفته بوده و دكتر كه همانشب در باشگاه پزشكان دعوت داشته پدرش را هم با خود مى برد و با افتخار به همه معرفى مىكند در حاليكه بسيارى از پزشكان ديگر احتمالا در چنين شرايطى پدر خود را در خانه تنها مىگذاشتند. به بيماران خودش با عشق و علاقه رسيدگى مىكرد و شماره تلفن شخصى خودش را به آنها مىداد تا او را در روند معالجه فرزندشان قرار دهند و هنگامیكه از مطب خسته از كار روزانه بر مىگشت تا پاسى از شب با رويى باز به تلفنهاى آنها پاسخ مىداد. با اينكه بسيارى از كشورهاى دنيا را ديده بود و حتى براحتى امكان زندگى در كشورهاى مختلف را داشت تا روزى كه از نظر بدنى توان داشت در مطب خيابان ابوريحانش بيماران را مىديد و هرگز زادگاه خودش را فراموش نكرد و همواره تكرار مىكرد كه يكشب خوابيدن زير آسمان پر ستاره گلپايگان را با هزار شب كشور سوييس معاوضه نمىكند. از ايشان، قلبى بزرگ و مهربان، تعهد پزشكى و احساس مسئوليت عميق نسبت به بيماران، عشق به خانواده و نزديكان، تعهد به زادگاه، كمک به همنوع و نامى نيک به يادگار مانده است.
از شمار دو چشم يک تن كم
وَز شمار خرد هزاران بيش (رودكى)
اگر شما همکاری گرامی ما هستی، مرسی که این مطلب را خواندی، اما کپی نکن و با تغییر به نام خودت نزن، خودت زحمت بکش!
پروتکل علمی - پزشکی جهانی برای مقابله کلیه ویروسهایی مانند کرونا که انتقالشان از طریق بسته هوایی است:
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
۱- ماسک ان-۹۵ بزنید، کرونا از ماسکهای معمولی رد میشود. ۲- فیلتر هوای قوی هپا بگذارید. ۳- تا جایی که میتوانید از مردم حذر کنید. ۴- تغذیه خوب و سالم داشته باشید، مقادیر زیاد ویتامین C و D مصرف کنید. ۵- بسیار ورزش کنید. ۶- اگر توانستید حتما واکسن بزنید.
Date: چهارشنبه, ژوئیه 3, 2019 - 20:00
درباره نویسنده/هنرمند
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو
ویراستار اول: آرش مقدم؛ ویراستار نهایی: پر ابراهیمی - ویراستاری موقت: عباس حسنلو