بیشتر نوشته‌های نویسنده در مورد بهبود روابط زناشویی است. موضوع بسیار مهمی است که بسیاری از زن و شوهرها اعم از جوان و یا مسن به آن مبتلا هستند. یعنی آنهائی‌که تازه ازدواج کرده‌اند و یا آنهایی که سالیان درازی را در ازدواج بوده‌اند. به ندرت می‌توان زن و شوهرهایی را یافت که مشکل روابط زناشویی نداشته باشند.پیش‌بینی از بدتر شدن وضعیت روابط زناشویی و ادامه آن و جلوگیری از سست شدن این روابط و ترس از پایان یافتن زندگی زناشویی زن و مرد را وادار می‌کند که تا دیر نشده است طلب کمک و حمایت نمایند. متاسفانه بسیاری از زن و شوهرها مدت طولانی با وضع بد خود منتظر می‌مانند، چه بسا اصلاح و بهبود اوضاع خیلی دیر شود. آنها با یک درد و زجر غیرضروری اما محرمانه زندگی خود را ادامه می‌دهند، به این دلیل که اگر تقاضای کمک و حمایت نمایند خجالت‌زده و ناراحت می‌شوند. درخواست کمک برای بهبود روابط زناشویی معمولاً توسط یکی از طرفین است آنهم زن خانواده. زیرا خانم‌ها بهتر از مردانشان آمادگی تغییر و بهبود روابط زناشویی خود را دارند.‌

اغلب فردی که احساس می‌کند اوضاع آنطوری‌که باید باشد نیست، باید هر چه زودتر به فکر چاره‌ای افتد. توافق زن و شوهر برای کمک گرفتن قبل از اینکه همه پرده‌ها پاره و در نتیجه زندگی زناشویی از هم پاشیده گردد ضرورت کامل دارد. حاصل این تقاضای کمک و جلوگیری از بدتر شدن اوضاع و حل مشکل فوری مانع درد و رنج کشیدن طرفین و بحث های فراوان بی‌حاصل و ضایع کردن وقت و ساعات مهم زندگی می‌باشد. اجازه دهید که مطلبی از یک قبیله دور افتاده امریکایی که به حق روش درستی برای رفع اشکالات زناشویی پیدا کرده‌اند را در اینجا بیاورم.

مطلب اینست که در این ناحیه و یا قبیله دور افتاده هر کدام از اعضای قبیله می‌دانند که خوب بودن و مناسب بودن وضعیت زناشویی مستقیماً بستگی به موفق بودن زن و شوهر در هر خانواده دارد. در مواردی که بین زن و شوهری اختلافی بوجود می‌آید. تمام اهالی قبیله زن و شوهر را حمایت می‌کنند. مثلاً اگر زن خانواده کوشش ‌کند که موضوع مهمی را با شوهرش درمیان بگذارد و در این زمینه صحبت نماید و شوهر حاضر به پاسخ و یا بحث و فحص نباشد زن نزد دوستان خود می‌رود و از آنها تقاضای استمداد می‌نماید. دوستان در حد امکان ابتدا به او پند و اندرزی که می‌دانند می‌دهند تا با شوهر خود مجدداً صحبت نماید حال اگر شوهر باز هم پاسخی به درخواست همسرش ندهد، آنها مستقیماً وارد صحبت با مرد می‌شوند. در اینگونه موارد شوهر غالبا حاضر می‌شود که با همسر خود صحبت نماید و مشکل را خوب بشنود و با یکدیگر گفتگو نماید. حال اگر مسائل آنها با زن‌های دوست همسرش حل نمی‌شد قدم بعدی این بود که نزد مردان دیگر قبیله برود و از آنها استمداد کمک و حمایت نماید. عموماً شوهر وقتی در برابر مردان دیگر مورد پاسخ و بگو‌مگو قرار می‌گرفت عقب‌نشینی می‌نمود. شکی نبود که این شیوه دخالت در ر‌وابط زن و شوهرها از هر دو جهت هم برای زن خانواده و هم برای شوهر عمل می‌کرد. یعنی اگر شوهر هم نزد دوستان خود می‌رفت و تقاضای کمک می‌نمود آنها نیز به خاطر او همین کار را می‌کردند. یعنی شوهر هم همان سیستم حمایتی برایش مهیا بود. به کلامی دیگر اگر همسر او نیز به موضوعی زیاد گیر می‌داد و تولید مشکل می‌نمود او نیز نزد افراد دیگر می‌رفت و به همان شیوه سابق با خانمش مقابله می‌نمود بدین نحو که همسر ابتدا نزد مردان می‌رفت و از آنها تقاضای راهنمایی و پند و اندرز می‌نمود. سپس دوستان مرد ممکن بود رو در رو با همسر او مواجه شوند و او را راهنمایی نمایند و اندرز دهند. به عنوان آخرین منبع مرد می‌توانست به زن‌های قبیله خود روی آورد و از آنها طلب کمک برای حل مشکلات خانوادگی خود کند.

در فرهنگ غربی این نوع آداب و رسوم به نظر نامناسب و تهدید و دخالت در آزادی دیگران به حساب می‌آیند لیکن به نظر نویسنده در این مورد هوش و عقل در سطح بالایی در ارتباط با حمایت محله و منطقه به کار می‌رود. من خود گاهگاهی به مراجعین خود توصیه می‌کنم که اگر می‌توانند از افراد باتجربه و بی‌نظر و مسن راهنمایی بخواهند و از میان گفته‌ها و راهنمائی‌ها آنچه را که به نظر خودشان مناسب با وضع زندگی‌شان است انتخاب نمایند و به‌کار برند. مطمئناً اگر زن و شوهرها بتوانند از دوستان بی‌نظر و مناسب و خانواده‌های موفق در زندگی زناشویی کسب اطلاع نمایند و به آنها اجازه دهند که در اختلافات بوجود آمده آنها اظهار‌نظر نمایند خیلی از افراد در درون تضادها و مشکلات موجود زناشویی خود نمی‌مانند و آن دایره معیوب را مرتباً تکرار نمی‌کنند. من این را خوب می‌دانم که پند و اندرز و راهنمائی‌های دیگران همیشه مفید نیست، اما همه ما‌‌ به عشق و دوستی و همراهی‌‌ دوستان، نیاز فراوان داریم. حتی زمانی‌که همه چیز خوب و درست و زندگی بر وفق مراد ما باشد. این بویژه زمانی مهم و ضروری است که ما با فشارهای روانی و چالش‌های زندگی به ناچار مواجه شویم، در آن موقع به حمایت و کمک فکری دوستان و نزدیکان نیازمند می‌باشیم. بعضی‌ها گفته‌اند که در فرهنگ غربی بویژه آمریکایی زن و شوهرها از پایین تا نزدیکی قله می‌روند و سپس از آنجا به پایین پرتاب می‌شوند، اما در مورد قبیله‌ای که در بالا صحبت نمودم زن و شوهرها از دامنه کوه شروع می‌کنند و سپس همه افراد قبیله آنها را تشویق و ترغیب می‌کنند تا به قله کوه برسند. به نظر می‌رسد که این یک فکر و روش عاقلانه‌ای باشد که زن و شوهرها از افراد حرفه‌ای که در این زمینه کار می‌کنند و تجربه فراوان دارند و بی‌طرف هستند کمک بگیرند. اما نباید از دوستان و نزدیکان بی‌طرف و با تجربه نیز غافل شد بلکه از آنها نیز طلب کمک و استمداد نمود.‌

همه ما‌ به نحوی نقاط ضعف و تاریک و ناجوری در خود داریم به قول معروف هیچکس بدون عیب و اشکال نیست. بنابراین ما می‌توانیم از نتیجه عمل و تجارب عینی دیگران استفاده نمائیم و سود ببریم. زمانی‌که زندگی ما را به زمین می‌‌زند، آنهایی که ما بسیار دوست داریم به کمک ما می‌آیند تا ما را در برخاستن و شروع دوباره و رسیدن به مراحل قبلی صعود دهند.