Date: Wednesday, February 10, 2021 - 10:45

دکتر فروهر رسته: در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران به موسیقی و نقاشی علاقمند شدم

*روز شما بخیر ممنون می‌شوم که در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید و کمی از پیشینه هنری‌تان برای ما توضیح دهید و اینکه چه شد که این مسیر را انتخاب کردید؟
سلام می‌کنم خدمت شما و همه مخاطبان عزیز و خوشحالم که با من تماس گرفتید.من فروهر رسته هستم و در شهر اراک به دنیا آمدم تحصیلات اصلی من در رشته داروسازی است و فارغ‌التحصیل دانشکده داروسازی دانشگاه تهران هستم و در مورد گرایشم به کارهای هنری واقعا خودم نمی‌دانم چه بگویم، من زیاد دست خودم نبود و مثل اینکه عشق نهانی بود و کم‌کم با اصراری که به پدر و مادر کردم و گفتم من می‌خواهم بروم رشته هنر را دنبال کنم، گفتند که خوب این هنر چیزی نیست که تو بتوانی با آن زندگی کنی باید یک رشته‌ای بخوانی که بتوانی درآمدی داشته باشی و خوب من هم به ناچار سال اول پزشکی شرکت کردم و قبول نشدم و سال دوم رفتم دانشکده داروسازی ولی این من را راضی نمی‌کرد و هنوز هم من را راضی نمی‌کند. به این دلیل که هنوز هم که بازنشسته شده‌ام فکر و ذکرم همه هنر است و عاشقانه این کار را ادامه می‌دهم و از روی تفنن نیست و در واقع حرفه من هنر است هم نقاشی و هم موسیقی و هم خوشنویسی. خوشبختانه در هر سه مخصوصا در موسیقی و نقاشی من خیلی خیلی جدی کار کردم و البته هیچ وقت در public نبودم و ظاهر نشدم و نمی‌خواستم یک حالت تجاری پیدا کند و نمی‌خواهم از این راه درآمدی داشته باشم ولی‌ با خودم کار کردم و درخشان‌ترین دوره‌ای که من در موسیقی کار کردم دوره‌ای بود که در دانشگاه تهران بودم و در تهران بودم و در ارکستر دانشجویان دانشگاه تهران با خواننده‌های معروفی مثل ایرج و الهه و پروین و دیگران همکاری داشتیم و در تلویزیونی که تازه به ایران آمده بود و یک تلویزیون تجاری بود، من جزو اولین کسانی بودم که در آنجا ویولون زدم و به همین ترتیب من سعی می‌کنم خلاصه بگویم، من نمی‌دانم این عشق ‌چطور بوجود آمد شاید یک گوشه ای از آن عشق ازلی و ابدی است که در کهکشانها است.
*بسیار عالی فوق‌العاده لذت بردیم از توضیحات بسیار زیبای شما. همچنین از گروه هنری‌تان بگویید و در زمینه موسیقی و اینکه تا به حال چه کارهایی را اجرا کردید‌ و یا به روی صحنه بردید؟
بله من در واقع چون گفتم هیچ وقت در جامعه به آن شکل ظاهر نشدم جز اینکه در رادیو بودم. با ارکستر دانشجویان دانشگاه تهران هم که می‌گویم ما تعداد کمی دانشجو بودیم بیشتر حرفه‌ای‌های رادیو بودند و من با موسیقی‌دانهای بزرگ و با هنرمندان بزرگ آشنا شدم و نواری من دارم مربوط به خیلی خیلی سالهای قدیم است در رادیو که‌ با آقای خوانساری که یکی از خوانندگان برنامه گلها بودند من ضبط کردم که آن برای من خیلی با ارزش است و در دهه 40 در رادیو مشهد‌ این را ضبط کردم. بعد به طور خصوصی من با هنرمندان بزرگ من بودم با استاد بزرگ و تازه درگذشته استاد شجریان‌.
*در کنار موسیقی شما به نقاشی هم پرداختید و اینکه کارهای زیبایی را در این زمینه دارید می‌شود از سبک نقاشی‌هایتان برای ما توضیح دهید و اینکه بیشتر از چه تکنیک‌هایی برای اجرای آنها استفاده می‌کنید.
خواهش می‌کنم حتما. من پابه‌پای موسیقی به نقاشی هم علاقه داشتم یعنی به همان اندازه نقاشی هم کرده‌ام و اصول طراحی را در واقع کسی نبود به من یاد دهد من این را خودم کار می‌کردم و مثل ویولون، ویولون را هم در واقع من خودم کار کردم تااینکه آمدم تهران برای دانشکده و بعد رفتم پیش یکی از استادان خیلی معروف این کار استاد پتگر، البته دوره کوتاهی بود خدا رحمتشان کند شادروان پتگر از استادان بزرگ نقاشی بودند و دوره کوتاهی در طراحی اصول نقاشی و طراحی با ایشان کار کردم. آدم‌ طراحی ر ا بایستی کامل و اصولی یاد بگیرد. من خیلی طراحی کار کردم و هنوز هم کار می‌کنم چون یک نقاش باید همیشه طراحی کند و رنگ را بعدا اضافه کردم. سبک من کارهای رئالیستی و امپرسیونیستی را بیشتر دوست دارم مخصوصا کارهای امپرسیونیم و هنوز هم دارم این کار را می‌کنم و آبرنگ، رنگ روغن. من اول رنگ روغن را شروع کردم بعد دیدم یک گرایش خاص و عجیبی به آبرنگ پیدا کردم. در آبرنگ هم به پرتره سازی آبرنگ که‌ خیلی کار سختی است علاقه‌مند شدم و یک مدت هم خوشنویسی کردم با استاد بزرگ خوشنویسی ایران استاد امیرخانی و الان هم کار دارو سازی را بوسیدم و کنار گذاشتم در واقع از همان زمان که در مشهد برای من کار اداری بود و دیگر پرداختم به هنر و هنوز هم ادامه دارد‌ هنوز در تنهایی خودم به کارهایم عشق می‌ورزم.
*کرونا خوب یک فرصتی بود برای بسیاری از هنرمندان و خیلی از آنها این فرصت را پیدا کردند که رو‌ی کارهایشان بیشتر تمرکز کنند و بیشتر کار کنند این ایام برای شما چگونه می‌گذرد؟
بله، اولا ما دعا می کنیم که این بیماری هر چه زودتر شرش کنده شود برای اینکه فاصله انداخته بین همه ما بین دوستان ما، بین کسانی که عادت داشتیم‌ با آنها رفت و آمد کنیم و مسافرت کنیم یا عرض شود که دیداری داشته باشیم. ولی برای من ‌چون business من نیست و کاری نیست که من از این راه پول در بیاورم برای من تاثیر آنچنانی نداشته است و حتی شاید خوب هم بوده است برای اینکه با خیال راحت می‌نشستم و کارهایم را انجام می‌دادم، بیشتر هم کار نقاشی و مخصوصا طراحی و یک نصیحت هم به جوانان می‌کنم که اگر به این کار علاقه دارند و آن را ادامه می‌دهند نقاشی را با طراحی شروع کنند و برای رنگ عجله نکنند چون زمینه و پایه کار نقاشی طراحی است و من هنوز دارم این کار را انجام می‌دهم و فکر می‌کنم که هنوز خیلی کار هم مانده است.
*پیامی است که دوست داشته باشید با مخاطبین ما درمیان بگذارید؟
عرض کنم که من فقط می‌توانم بگویم افتخار هر ملتی به هنرمندانش است، افتخاری که ما به تاریخمان داریم و هر کشوری به تاریخش دارد نه صرفا به خاطر ثروت و مادیات است بلکه به هنرمندان و آثار هنری‌اش است. ما به آثار باستانی‌مان افتخار می‌کنیم و به هنرهایی مثل شعر‌ ‌و ادبیاتمان ما به فردوسی افتخار می‌کنیم، ما به حافظ افتخار می‌کنیم، کشور ایتالیا به میکلانژ افتخار می‌کند. بعد بگویم این بزرگان فرهنگ‌ساز هستند و برای ما فرهنگ آفریدند و بخش بزرگی از فرهنگ و هنر چه موسیقی و چه نقاشی و چه هنرهای معماری و دیگر هنرها فرق نمی‌کند، نویسندگی، تئاتر اینها وقتی به یک مرحله‌ای می‌رسند دیگر متعلق به خودشان نیستند و متعلق به انسانیت هستند، متعلق به جهان هستند، بتهوون متعلق به کشور آلمان نیست، این‌ها کارهایشان جزو مفاخر بشریت است، بنابراین ما باید به کارهایی که داشتیم و به هنرمندانمان احترام بگذاریم آنها را فراموش نکنیم، آثارشان را نگه داریم،‌ ‌اگر که چیزی از آنها باقی است، با احترام آنها را نگه داریم و یادشان را گرامی بداریم و ما در کشورمان خیلی چیزها داریم برای افتخار به هنرمان و تاریخمان سعی کنیم با آنها احترام بگذاریم و آنها را حفظ کنیم.
*زنده باشید، بزرگوار هستید. شما را بخدای بزرگ می‌سپارم.
قربان شما. منم آرزوی موفقیت برای شما دارم بسیار کار زیبایی را پیش گرفتید و امیدوارم در کارتان توفیق بیشتری داشته باشید. خدانگهدار.
مصاحبه با فروهر رسته: چگونه از دکترای داروسازی به موسیقی و نقاشی رسید

دیگر مطالب مرتبط

Share this with: ارسال این مطلب به