Date: Wednesday, January 27, 2021 - 10:45

مصاحبه با فرشیده نسرین محقق، نویسنده و کارگردان تئاتر: چگونه از ایران به ژاپن و فرانسه و کانادا و تحصیل دوباره رسید

*وقتتان بخیر. در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید و کمی از پیشینه هنری‌تان برای ما توضیح دهید و اینکه چه مسیری را طی کردید که به اینجا رسیدید؟
روز شما هم به خوشی. ممنون از شما که این وقت را در اختیار من گذاشتید. خوب شروع کار من از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که رشته هنرهای نمایشی را تمام کردم و بعد از فارغ‌التحصیل شدن با توجه به اینکه شاگرد اول بودم بورسیه دولت ایران را رد کردم و رفتم به دنبال بورسیه‌ای که دولت ژاپن آن موقع دراختیار 5 شاگرد اول سراسر دانشگاه‌های ایران می‌گذاشت ‌و من یکی از آن 5 نفر بودم این دوره برای یک فرصت مطالعاتی و یا ادامه تحصیل بود که من رفتم و بعد با خبر انقلاب همه چیز را رها کردم و مثل خیلی‌های دیگر برگشتم ایران و در دانشگاه تهران مشغول به کار شدم. آن موقع آقای بهرام بیضایی رئیس دپارتمان بودند ولی عمر کاری من در دانشگاه خیلی طولی نکشید که انقلاب فرهنگی رخ داد و بعد از آقای بیضایی، آقای بهار، آقای گلشیری و آقای غفارحسینی من نفر پنجمی بودم که از دانشگاه اخراج شدم. بعد از مدتی به فرانسه رفتم و موفق شدم که در سوربون برای دوره دکترا ثبت نام کنم ولیکن باز دوباره اتفاقاتی که در ایران در سال 63 افتاد دوباره من را به ایران برگرداند. دیگر بودم و کار حرفه‌ای خودم را انجام می‌دادم تا بعد به کانادا آمدم و اینجا دوباره رفتم دانشگاه‌ و دوباره از اول شروع کردم، لیسانسم را در مطالعات زنان گرفتم و دوباره فوق‌لیسانسم را در رشته محیط زیست گرفتم و تزم در مورد زندگی هنرمندان ایرانی مهاجر در کانادا‌ و مشکلات یا موفقیت‌‌هایی که با آنها برخورد می‌کنند بود و علاوه بر تز نوشته‌ای که تحویل دادم چهار ساعت هم کار زنده روی صحنه داشتم که از هر رشته‌ای هنرمندی را دعوت کردم و همکاری کردند با من. ‌بعد از آن دیگر مشغول کار شدم برای درآوردن نان که مقوله خیلی مهمی است در غربت ولی در کنارش گهگاه کارهای گریم برای تاترهای کانادایی می‌کردم که فکر می‌کنم اولیش DANCE LIKE A BUTTERFLY بود و بعد از آن در دورانی که در دانشگاه کار می‌کردم‌، شانس این را داشتم با خانم هایده موقیسی و آقای سعید رهنما همکاری داشته باشم و کار تحقیقاتی هم می‌کردم و سال آخر دوره فوق‌لیسانس بود که من در یک فیلم بازی می‌کردم به اسم‌Park of lonely benches، فیلم زندگی یک پسر مهاجر ایرانی بود‌ که من مادر آن پسر بودم و می‌آمدم و فیلم جایزه‌ای در آن سال گرفت اگر اشتباه نکنم در سال 2006 بود و بعد در مدتی که با آقای رهنما و خانم موقیسی کار می‌کردم به دلیل کنفرانس‌های مختلفی که داشتند من هم این شانس را داشتم در واقع این شانس را به من می‌دادند که در واقع بتوانم تاتر روی صحنه ببرم. یک تاتر انگلیسی کار کردیم به اسم stolen identity که داستان یک زن فلسطینی و یک زن یهودی بود و بعد از آن تعزیه کمدی زنانه را بارها روی صحنه بردم که خیلی خوب بود و برای بیننده‌های خارجی موضوع جذابی بود. و بعد مشغول رسما کار نان درآوردن شدم و بقیه کارها را کنار گذاشتم‌. تا سال 2017 به طور فعال شروع کردم با آقای افصحی کار تاتر کردن و چندین کار تاتری با ایشان کردم که همه موفق بودند و کار مرده خورها کاری بود که خیلی موفقیت داشت و بعد از آن در یک فیلم بازی کردم اسم فیلم بود‌once upon a time in Tehranto ، فیلم بلندی است که هنوز کارهای production آن تکمیل نشده است، و به اکران می‌آید و بعد نمایش "خدا را هجی کن" را کارگردانی‌ و بازی کردم.
*ممنون و سپاسگزارم. در بین کارهای نمایشی و هنری که داشتید کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی هم انجام دادید، می‌شود در این زمینه بیشتر برای ما توضیح دهید.
کار تحقیقاتی که همیشه خیلی بوده است من اصلا حضورم در دانشگاه به دلیل کارهای تحقیقاتی بود که انجام می‌دادم سالها با گروهی از بچه‌ها برای آقای بیضایی کارهای تحقیقاتی انجام می‌دادم. در اینجا هم خوب کار تحقیقاتی ادامه داشت و بعد دو تا کتاب در ایران چاپ کردم یکی کتاب "میراندولینا" بود که نمایشنامه است و دانگشاه تهران کتاب را چاپ کرد و بعد کتاب "گریم برای صحنه" بود که کتابسرا چاپ کرد که فکر می‌کنم خیلی سریع به چاپ سوم رسید و نایاب شد. در اینجا هم همچنان کار کرده‌ام، یک رمان بلند نوشتم که امیدوارم به زودی بتوانم چاپش کنم و تقریبا همه کارهایش تمام شده است فقط دنبال ناشر هستم. نمایشنامه "چه کسی از ویرجینیا ولف می‌ترسد" را ترجمه کردم که قولش را به یکی از دوستانی دادم که کتابخانه روی فیسبوک دارد که آنجا آنلاین چاپ شود و علاوه بر آن الان کتاب "کشور مردان" را در دست ترجمه دارم که ماجرای یک زن است از زمانی که قذافی به روی کار می‌آید تا به انتها از زبان پسرش.‌
*کرونا چه تاثیری روی فعالیت‌های شما داشته است و شما چطور در این ایام فعالیت‌های خودتان را دنبال کردید؟‌
ببینید درست وقتی که من فکر کردم دیگر احتیاجی نیست برای نان به سر کار بروم و حالا دیگر می‌توانم به حرفه‌ای که‌ عشقم بوده‌ برسم و شروع کردم خیلی جدی کار کردن ،خوب کرونا آمد، تصمیم داشتم که به هر حال چند تا کار دیگر کنم و بعد از آن هم دیگر خودم را بازنشسته کنم و بنشینم و فقط به کار نوشتن بپردازم، خوب این تاثیر خیلی بدی بود، برای اینکه درست بعد از اینکه ما یک نمایش خیلی موفقی را روی صحنه بردیم این اتفاق افتاد و اگر آن زمان بود هنوز ذهن مردم آشنا بود ولی از آنجایی که معمولا بازیگر یا آدم تئاتری نمی‌تواند سر جایش بنشیند، خوب فکر کردم نمی‌شود به کرونا باخت پس کار رادیویی را انجام می‌دهیم که الان دارد خوب هم پیش می‌رود. ما هفته‌ای دو روز تمرین داریم و به هر حال مشغول هستیم و نگذاشتیم کرونا خیلی آسیبی به ما بزند.
*آیا صحبتی یا پیامی داریدکه دوست داشته باید آن را با مخاطبین ما در میان بگذارید؟
والا من کوچکتر از آن هستم که بخواهم پیام دهم ولیکن تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که امیدوارم جامعه ایرانی که روز به روز هم در تورنتو دارد بزرگ‌تر می‌شود واقعا هنرمندها را حمایت کند، به هر حال ما به همه جور حمایتی نیاز داریم ما در واقع اینجا  minority‌هستیم و اگر بخواهیم کار فارسی انجام دهیم نمی‌توانیم کمک دولتی بگیریم. شما ببینید خیلی ‌راحت من برای چاپ کتابم با Amazon قبلش صحبت کرده بودم ولی وقتی ‌مساله تحریم‌ها پیش آمد، Amazon دیگر کتاب فارسی چاپ نمی‌کند‌‌ و خوب هیچ جای دیگری هم نخواهد کرد. ما حمایت مردم خودمان را می‌خواهیم از همه نظر به ما کمک کنند حالا کسی می‌تواند کمک مالی کند چقدر عالی ولی آنهایی که نمی‌توانند، واقعا با دیدن برنامه‌ها این حمایت را کنند، یکی با خواندن،یکی با دیدن، یکی با شنیدن، بستگی به کار هنری دارد که انجام می‌گیرد، هر نوع کاری، اگر یک کسی گالری نقاشی می‌گذارد لطفا بروید و تماشا کنید او یکی از شما‌ست و ما در مملکت خودمان نیستیم که به اندازه کافی آدم وجود داشته باشد که بیاید و ما نگران صندلی‌های خالی نباشیم، نگران گالری بدون آدم نباشیم، این تنها پیام من است.
*ممنون و سپاسگزارم از صحبت‌های خوبتان و اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار ما قرار دادید. شما را به خدای بزرگ می‌سپارم‌.
خیلی ممنون از شما و ممنون از ایران استار.
مصاحبه با فرشیده نسرین محقق، نویسنده و کارگردان تئاتر: چگونه از ایران به ژاپن و فرانسه و کانادا و تحصیل دوباره رسید

دیگر مطالب مرتبط

Share this with: ارسال این مطلب به